جبر و محدودیت‌های انسانی، فریب مواد/دکترسرگلزایی

ساخت وبلاگ

نوشته شده به دست مهدی گودرزی

تحلیل فیل مرثیه‌ای بر یک رویا 

فیلم به کارگردانی دارن آرنوفسکی می‌باشد. پی و مرثیه‌ای بر یک رویا و چشمه سه فیلم اول او هستند. هم تن بر رویا تاثیر می‌گذارد و هم رویا بر تن تاثیر می گذارد. رویاهای ما باید حواسشان به محدودیت ها و جبرهای اجتماعی، فیزیکی، ژنتیکی، تربیتی، فرهنگی و غیره باشد. اگر کسی می خواهد از طبقه اجتماعی خود فراتر برود باید بدانند که جبرهای گفته شده، مانع بسیار بزرگ در مقابل خواسته‌های او خواهند گذاشت. آدم هایی که در این فیلم قربانی شدند، آدم هایی بودند که مفتون و مسحور رویاهاشون شدند، به گونه‌ای که محدودیت‌های موجود را فراموش کردند.

ما نه تنها در سطح فردی بلکه در سطح اجتماعی هم ملت‌هایی را می بینیم که این ملت‌ها انگار فراموش می‌کنند، انگار از نظر تاریخی و جغرافیایی در کجا قرار گرفته‌اند، و یک دفعه می‌خواهند جهش عجیب و غریب کنند، و مثلا از دوران سلطان صاحبقران‌ها جهش پیدا کنند و به جای جمهوری پنجم فرانسه بروند، و این وسط حاضر نیستند، این مسیر توسعه گام به گام را طی بکنند، و این مسیر توسعه گام به گام که برای هری و سارا می‌افتد، لذا اتفاقی که برای این ملت می‌افتد این است که یک دفعه به جای اینکه صد سال جلوتر از چیزی که هستند بروند، دویست سال به عقب برمی گردند. این ماجرا را جالب است که مارکس با وجودیکه انقلاب های بزرگ و خونینی که در قرن بیستم به نام مارکسیسم از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به بعد شکل گرفت، فهمیده بود، لذا خود مارکس زمانی که اولین کمون کمونیستی و ساختار کمونیستی در پاریس تشکیل شد، به آنها تذکر داد که شما هنوز پرچم سرخ کمونیست را بر فراز شهر پاریس نیاویزید ، و شما همچنان باید زیر پرچم سه رنگ فرانسه باشید، برای اینکه هنوز از نظر تاریخی خیلی مانده که ما به آن نقطه‌ای که می‌شود، این عدالت اقتصادی جریان پیدا کند، برسیم. لذا ماجرای فروپاشیده شدن تمام آدم ها را در رویا در این فیلم خیلی خوب می بینیم. 

به مسئله بعدی که باید خیلی توجه کنیم این است که در ما یک سرنوشت ژنتیکی نهفته است، مثلا آدم هایی که مواد مصرف می کنند همه تجربه یکسانی ندارند. بعضی از آدمها به لحاظ ژنتیکی آنزیم‌ها و نوروترانسمیترهایی در بدنشان دارند، که وقتی یک ماده را مصرف می کنند به جای اینکه حال خوشی پیدا کنند، حال بد پیدا می کنند، به جای این که در رویای شیرینی بروند، در رویای تلخی می‌روند، مثلا مصرف کننده های ال اس دی می دانند که بعضی از آدم هایی که این ماده را مصرف می کنند، در یک bad trip می‌روند، یعنی در یک کابوس گیر می کنند و ساعت های طولانی در یک کابوس تلخ و وحشتناک و هول‌انگیز به سر می‌برند، به طوری که بعد از مصرف ال اس دی همچنان سال‌ها فلش‌بک آن کابوس آنها را به هم می‌ریزد، به طوری که حتی برای درمان این کابوس ها اقدام می‌کنند. یا مثلاً آدم‌هایی که الکل مصرف می کنند بعضی از آنها آنزیم آلدئید دِهیدروژناز بدنشان آنقدر کم است که همان مصرف چند جرعه باعث این میشود که سردرد و افت فشار و تهوع و غیره پیدا بکنند لذا مواد به هر کسی حال خوب نمی دهد و اگر به کسی حال و خوب هم بدهد، باز سرنوشت او را با مواد، ژن‌ها تعیین می کنند. در کتاب کاپلان و سادوک آمده است که اینکه اولین مواجهه فرد با مواد چه زمانی باشد، را عوامل اجتماعی تعیین می کند، و اینکه بعد از مواجهه اول و ملاقات و آشنایی اول، سرنوشت او را مواد چگونه تعیین کند، عوامل ژنتیکی تعیین کننده هستند. مواد برای اقلیتی از آدم ها خطرناک است، ولی همان اقلیت هزینه بسیار بزرگی برای جامعه ایجاد می‌کند. مثلاً در آمریکا جمعیت بالای ۲۱ سال از نظر قانونی، حق مصرف الکل را دارند و حدود سه چهارم این جمعیت مصرف الکل را دارند، اما جمعیتی که در آمریکا درگیر مشکلات ناشی از مصرف الکل می‌شود، ۸ درصد است، اما همین ۸ درصد هزینه های عظیم ایجاد می‌کند، به طوری که بیش از ۵۰ درصد تصادفات بزرگراه‌های آمریکا و بیش از ۵۰ درصد خشونت‌های فیزیکی و حدود سه چهارم از قتل ها و تجاوز های جنسی و جرایمی که نیمی از زندانیان آمریکا انجام میدهند، همه تحت تاثیر مصرف الکل هستند. 

متأسفانه درمان شوک برقی ECT را اکثر فیلم های سینمایی هالیوود و بالیوود و یا ایران یک چیز ترسناک یا وحشتناک نشان می دهد. در حالی‌که این درمان یک درمان دردناک نیست و مثل عمل جراحی، کسی که قرار است این درمان را بگیرد، بیهوش میشود و متخصص بیهوشی آنجا است و شل کننده عضلانی به او می زنند ، بنابراین دردی را تحمل نمی کند، نه چیزی به خاطرش می‌ماند و نه تشنج قابل دیدنی پیدا میکند. بنابراین اگر روانپزشکی به کسی از عزیزان ما درمان شوک برقی را پیشنهاد کرد، ما نباید یاد فیلم دیوانه ای از قفس پرید یا فیلم سنتوری یا فیلم مرثیه ای بر یک رویا بیفتیم، که بعد با خودمون بگوییم وای چه درمان شکنجه‌بار و ترسناکی است. این درمان جزو امن‌ترین درمان های روانپزشکی است، به طوری‌که این درمان مثلاً در دوره بارداری نسبت به مصرف بسیاری از داروهای تنظیم کننده خلق و ضد افسردگی درمان امن‌تری است.

گفته می‌شود که یک آمریکایی و یک انگلیسی و یک آلمانی مامور شدند که به آفریقا بروند و درباره فیل تحقیق کنند. آمریکایی بعد از شش ماه برگشت و یک جلد کتاب نوشت با نام همه چیز درباره فیل و انگلیسی بعد از چهار سال برگشت دو جلد کتاب نوشت با نام آنچه درباره فیل میدانیم و آلمانی ۱۵ سال ماند و برگشت و ۱۵ جلد کتاب نوشت با نام مقدمه‌ای بر فیل شناسی.

همانطور که مواد ما را با فریب می خواهد بالا ببرد، تلویزیون هم با تبلیغ پروپاگاندای خود و نشان دادن استثناها به عنوان قاعده، هم این فریب را به عوام می‌دهد، طوری که حتی یک فرد فقیر شدیداً مخالف سوسیالیسم می‌شود، چون تصور می‌کند یک استالین می‌خواهد بیاید و رویاهای او را بگیرد.

افراد با استفاده از مواد یا طرفداری بیش از حد از یک تیم فوتبال و یا روابط جنسی بیمارگونه و غیره به دنبال موانست و دلبستگی و داشتن قبیله و خانواده همدل می‌گردند. در واقع بعد از رفع نیازهای فیزیکی و بقا مهم‌ترین نیاز ما، نیاز به موانست و دلبستگی می باشد.

هر وقت یک مکانیسم دفاعی فایده‌اش از ضررش بیشتر باشد پخته است و هر وقت بالعکس باشد ناپخته است.

روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 269 تاريخ : چهارشنبه 7 آبان 1399 ساعت: 23:26