نکاتی بسیار مهم برای پدران و مادران-قسمت ۱۱

ساخت وبلاگ

ترک نوجوان و جوان از خانواده برای مثلا شغل یا تحصیل

هر چه خانواده آشفته‌تر باشده ترکش برای فرزندان سخت‌تر است، زیرا آنها برای جدایی خوب مجهز نشده‌اند و خانواده را رها نمیکنند تا شاید در آن خانواده پناهگاهی در برابر اضطراب تنهایی بیابند.

( اروین د. یالوم/ روان درمانی اگزیستانسیال )


موضوع فرهنگ پذیری فرزند ما در مهاجرت

****اگر قصد جابجایی و مهاجرت دارید سعی کنید قبل از اینکه سن فرزندتون به 5 سالگی برسه این کارو کنید و یا بگذارید سن او از 15 سال حتما بگذرد و بعد مهاجرت کنید زیرا میدونیم کمتر کسی است که بین 5 تا 15 سالگی با مهاجرت آسیب نبینه.

خانواده یا افراد مهاجر در یک مهاجرت از 6 مرحله عبور میکند :

1-مرحله جشن و شادمانی یا عزا و سوگواری

2-تصور میکنند به زودی جزئی از این فرهنگ خواهند شد و در این جهت همه کاری انجام میدهند.

3-بعد از چند سال متوجه میشن به این فرهنگ و جامعه تعلق ندارند و به عنوان خارجی شناخته میشن و برخی اوقات ظلم و زوری رو متوجه خودشون میبینند

4-به این نتیجه میرسن من در این جامعه پذیرفته شده نیستم و به نوعی به دنبال ریشه و اصل و اساس خودشون میروند و مفهوم جدایی رو با غم و اندوه و اشتباه خودشون در این زمینه مشاهده میکنند لذا به فرهنگ مهمان حمله کرده و شدیدا اونها رو مورد نقد و اعتراض قرار میدهند و تصور میکنه به نوعی خودشو فروخته و از این بابت متاسف و پشیمان است

5-به این واقعیت میرسه که بهتر است از هر کدام از این فرهنگها بهترینها رو انتخاب کنه و به اوضاع نابسامان خودش سرو سامانی بده

6-افراد مهمان دیگر را که وارد این فرهنگ جدید شده اند را میپذیره و با اونها کاری نداره و زندگی خودشو تفکیک میکنه و به گرد دوستان نزدیک خودش جمع میشه و خرده فرهنگی رو معمولا بعد از 15تا25 سال بوجود میاره

به نظر میرسه بیشتر خانواده ها از این مسیر 6 گانه گذشتند و بطور کلی میتوان گفت که مای ایرانی وقتی وارد امریکا میشیم اول کوشش زیادی میکنیم امریکائی به حساب بیایم بعد از مدتی متوجه میشیم ما ایرانیان امریکایی هستیم و بالاخره به این نتیجه میرسیم که آمریکائیان ایرانی هستیم و در پایان متوجه میشیم که انسانیم و به هر دو فرهنگ تعلق داریم و باید بهترین رو انتخاب کنیم .

به هر حال وقتی وارد فرهنگ تازه شدید نباید انتظار داشته باشید فرزندان شما بخوان راه و روش گذشتگان یا فرهنگ قبلیتونو ادامه بدهند و به هر حال چون معایب هر دو فرهنگ رو دارند باری مضاعف بر دوش اونهاست و به هر حال وقتی سطح انتظار پدر و مادر و محیط و فرهنگ جدید خیلی از سطح توان اونها بالاتر باشه اونها رو از پا درمیاره لذا باید به اونها فرصت و امکان اموزش راه و روش جدید زندگی رو دادو باید بدونند حالا که از خشکی وارد اب شدند دیگه قواعد فرق میکنه و نمیتونن مثل قدیم راه برن یا رنندگی کنند بلکه باید شنا کرده و سوار قایق بشن.

به هر حال حمایت پدر و مادر از فرهنگ پذیری فرزندشون اهمیت ویژه ای داره و باید کمکشون کرد بهترین چیزها رو از هر دو فرهنگ گلچین کنند و بیاموزند و بدترین ها رو رها کنند.


ایراد سیستم زمانی مدرسه ها

اشکال کار در این است ما امروز بردگان قرن 21 شدیم ، ما در قدیم با شلاق بیدار میشدیم و ازمون کار میکشیدن امروز ما در خونه خودمون ساعت زنگ دار میگذاریم که سر ساعت مارو از خواب بپرونه بعد با عجله میدویم تا به محل کار برسیم...لذا من با اینها مساله دارم و ماجرای تعطیل سه ماه تابستون رو رو موافق نیستم

میدونید چرا تعطیلات تابستانه پیدا شد ؟؟؟اولین بار که دبیرستانها و دبستانها پیدا شدند در شمال اروپا بود و اونها برای جمع کردن محصول بچه ها رو در تابستان احتیاج داشتند و به همین دلیل گفتند ما بچه ها رو توی زمستون به شما میدیم شما توی تابستون به ما بدینشون ما برای جمع کردن محصول به اونها احتیاج داریم .

و الا به چه مناسبت انسان گرمسیری توی زمستان و برف و تصادف اون همه بدبختی بره مدرسه و تابستون ول بچرخه ؟؟؟بعد چطور میشه علم رو سه ماه تعطیل کرد؟بعد شما یک مطالعه نشون بدین که ثابت کنه بعد از 9 ماه مدرسه ما سه ماه تعطیلی لازم داریم؟؟در حالیکه برای بیشترین رنجی که بردیم 72 ساعت برای استراحت و آروم شدن کافی است.


آموزش و پرورش و شوق دانستن

نظام پرورش و تعلیم و تربیت گذشته مبتنی بر ترس و کنترل و تنبیه بود ، در حالیکه در نظام اموزشی امروز اصل و اساس باید بر این باشه که شور و شوق دانستن و دانایی رو فرد بوجود بیاره و مطالعات نشون میده که احساسات و هیجانات ما در هیچ چیزی چه رابطه جنسی  چه خواب چه غذا و چه غیره به اندازه دانایی و دانستن تحت تاثیر قرار نمیگیره.

متاسفانه محیط مدرسه بیش از همه میل به دانایی رو در کودک نابود میکنه ، بطوریکه ایوان ایلیچ در کتاب "جامعه بدون مدرسه" مینویسه : که چه موقع ما از ننگ برخی از این مدارس راحت میشیم ؛ زیرا برخی از این مدارس هستند که میل به دانستن و مطالعه رو از ما میگیرن .امروز میدونیم مدرسه باید بچه کتابخون درست کنه نه درسخون.امروز میدونیم اگر کسی با کتاب  و دانایی ارتباط برقرار کنه میفهمه بزرگترین لذت و شادی در این درک و فهمیدن و دانایی است.

لذا در این نظام اموزشی ، که قرار است در ما ذوق و شوق فهمیدن و دانستن ایجاد کنه ، جایی برای نمره نیست ؛ جایی برای امتحان نیست؛ چون امروز میدونیم بزرگترین تعداد دانشمند رو در جهان کشور فنلاند تولید میکنه به این علت  که از تولد تا 18 سالگی نه از نمره خبری است نه از کلاس نه از امتحان...

و یا روزی که کره جنوبی به این نتیجه رسید که اگر بخواهد سرمایه گذاری کند باید محیط آموزشی رو دگرگون کنه و به همین دلیل حقوق معلمین رو تقریبا دو برابر بهترین دانشمندان با همون مدرک در جای دیگه گذاشت ؛ زیرا با خودش گفت اینجاست که انسان رو میسازه.در حالیکه در برخی کشورهای دیگه وقتی ادمها از همه جا رونده و مونده میشن میرن معلم میشن.

روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 240 تاريخ : جمعه 6 خرداد 1401 ساعت: 4:38