روان درمانی تحلیلی-دبورا ل. کابانیس (فصل1تا6)

ساخت وبلاگ

روان درمانی تحلیلی راهنمای بالینی دبورا ل. کابانیس

بخش اول : روان درمانی تحلیلی چیست؟



فصل ۱ : درمان برای یک ذهنِ در حرکت

اصل پویایی روان به معنی ذهن در حال حرکت است.

باور اصلی روان پویشی این است که فعالیت ذهنی ناخودآگاه افکار، احساسات و رفتار خودآگاه ما را تحت تاثیر قرار میدهد.روان درمانی تحلیلی به هر درمانی گفته میشود که بر مبنای  این باور اصلی قرار دارد.

آشکار سازی و حمایت 

گاهی اوقات تشخیص ما این است که آگاه کردن بیماران از آنچه که در ناخودآگاهشان میگذرد کمک کننده خواهد بود که به این عمل آشکارسازی میگوییم.اگر تشخیص دهیم که ایم آگاه کردن کمک کننده نخواهد بود یعنی مطالب ناخودآگاه بیمار را بسیار برآشفته میکند در اینجا از حمایت فعالیتهای ذهنی بدون آشکار کردن افکار و احساسات استفاده میکنیم.


 

فصل ۲ :روان درمانی تحلیلی چگونه کار میکند؟

نظریه اثربخشی درمانی نظریه ای است که سعی دارد نحوه کار روان درمانی را توضیح دهد.ضمنا نظریه های پایه ای آن عبارتند از: 

۱-خودآگاه کردن ناخودآگاه 

 مانند دمل چرکین زیرپوست ، احساسات و افکار مدفون شده ما نیاز به پاکسازی دارند .به رهاسازی این احساسات تجزیه شده تخلیه هیجانی میگویند.

فروید میگوید از طریق صحبت کردن درباره یک عنصر ناخودآگاه و آوردن آن به خودآگاه باعث جلوگیری تکثیر آن خواهیم شد درست مثل اتاق تاریک که وقتی چراغ روشن میشود تخیلات ترسناک از بین میروند.

ذهن ناخودآگاه توسط فرایند اولیه که غیر خطی و غیر کلامی (رویا) است اداره میشود و ذهن خودآگاه توسط فرایند ثانویه که خطی و کلامی است کنترل میشود.به منظور فهم افکار و احساسات ناخودآگاه باید آنها را به شکلی قابل درک برای خودآگاه ترجمه کنیم که این کار توسط کلمات انجام میشود.کلمات وسیله نقلیه از ذهن ناخودآگاه به ذهن خودآگاه هستند.

۲-حمایت از کارکرد تضعیف شده ایگو

ایگو به بسیاری از عملکردهای ضروری نظیر کنترل تکانه ، تنظیم محرک های درونی و بیرونی ، ظرفیت تحمل اضطراب و احساسات قوی و به حرکت درآوردن مکانیسم های دفاعی متکی است واگر این کارکردهای ایگو ضعیف باشند فرد از بسیاری جهات متحمل درد و رنج میشود.کارکرد ایگو میتواند بصورت مزمن ضعیف باشد یا در پاسخ به استرس ادواری ، آسیب یا بیماری جسمانی دچار فراز و نشیب شود.

این حمایت از کارکرد ایگو زمانی بصورت آشکار و صریح ارائه میشود که به بیماران روشهای جدید برای پرداختن به احساسات شدید را آموزش دهیم.بیماران میتوانند به منظور تقویت دائمی ایگو ، روشهای جدید تفکر و رفتار را درونی سازند.

۳-باز فعال سازی رشد

جنبه هایی از رشد ذهنی و عاطفی به دلایل متعدد میتواند متوقف شود لذا موجب شود فرد به عنوان یک بزرگسال نتواند به حرکت روبه جلوی خود ادامه دهد.دلیل مشکلات رشدی معمولا به علت بدرفتاری .غفلت، محرومیت عاطفی ،فقدان همنوایی والدی یا  تحریک بیش از حد است.

حوزه هایی که در آن بالندگی جدید میتواند اتفاق بیفتد عبارتند از : 

-رشد روش های جدید تفکر در مورد خود و تنظیم عزت نفس

-رشد روش های جدید برای ارتباط برقرار کردن با دیگران 

-رشد و پرورش مکانیسم های مقابله ای انعطاف پذیر تر و سازگار تر



 

بخش دوم : ارزیابی

روان درمانی تحلیلی دارای چهار مرحله است : ارزیابی، مرحله اولیه، مرحله میانی ، خاتمه


فصل ۳ : ایجاد یک فضای امن و شروع ارزیابی

 

ارزیابی کارکرد ایگوی فرد ، امری ضروری برای تصمیم گیری در مورد درمان است.

ارزیابی ذهنیت روانشناسانه  در طول مرحله ارزیابی  برای تعیین مفیدترین نوع درمان امری ضروریست.

سنجش: تشخیص DSM ، تاریخچه، کارکردایگو و سوپر ایگو ،  ذهنیت روانشناسانه، ظرفیت خوداندیشی ، اولویت بندی مشکلات ، انگیزه ، منابع و بافت اجتماعی ، 


 

فصل۴ : سنجش کارکرد ایگو

حفظ تعادل روانی هنگام آرام بودن اوضاع آسان است ، هنر آن است که بتوان در مبارزه با محرکهای  درونی و بیرونی کنترل اوضاع را از دست نداد که برای این حالت باید قدرت ایگو خوب باشد .

کارکردهای ایگو

 ۱-واقعیت سنجی و درک واقعیت

  

 ۲-قضاوت

 

 آگاهی از عواقب به خودی خود قضاوت نیست مثلا فردی ممکن است بداند رابطه جنسی بدون استفاده از کاندوم خطرناک است ولی اگر با این وجود باز هم مبادرت به این رابطه ورزد قضاوت او مختل است.

 

 ۳-ارتباط با دیگران که رابطه ابژه نیز خوانده میشود.

 

 به عنوان مثال افرادی که منزوی هستند و یا افرادی که همدلی ندارند ویا نمیتوانند جدایی را تحمل کنند و یا  دیگران را بازیچه دست خود قرار میدهند و یا توانایی حفظ روابط پایدار صمیمانه را ندارند در این حوزه از کارکردهای ایگو دارای اختلال هستند.

 

 ۴-تنظیم محرک های حسی 

به منظور کارکرد موثر افراد به توانایی دور کردن محرکهای حسی  از خود که البته بیش از حد هستند نیاز دارند.چه محرکهای خارجی مثل سروصدا چه محرکهای داخلی مثل احساسات درونی یا درد.در صورت دارا بودن توانایی سالم تنظیم محرک  ، محرکهای ناچیز مثل صدای ترافیک بیرون از کلاس  بصورت خودکار از حوزه توجه  بیرون رانده میشوند تا توجه ما از دیگر جنبه های مهم محیط مثل درس دادن معلم منحرف نشود.بدون این کارکرد انسان ها میتوانند درصداها و بوها و محرکهای بینایی غرق شوند.به عنوان مثال برخی افراد به دلیل اختلال در تنظیم محرک نمیتوانند ازدحام جمعیت را بخاطر گرما یا سروصدا تحمل کنند.

۵-تحمل عاطفه و اضطراب 

یعنی توانایی تحمل و تنظیم اضطراب و دیگر احساسات شدید مثبت و منفی  مثل خشم ، ناامیدی ، عشق 

 

۶-کنترل تکانه

 

یعنی اشاره به توانایی عمل کردن بر اساس احساسات، تمایلات شدید و آرزوها  و یا هدایت کردن آنها به شکلی کنترل شده ، مثلا نیاز دائم برای در حرکت بودن ، پرخوری ، استفاده بیش از حد از الکل و دیگر مواد،  نداشتن ظرفیت  به تاخیر انداختن لذت،  فعالیت جنسی تکانشی و خودزنی  به اختلال در کنترل تکانه مربوط هستند.

۷-ظرفیت بازی که واپس روی در خدمت ایگو نیز نامیده میشود.

این ظرفیت به توانایی آرام گرفتن، خود را به دست فانتزی ها و خیال پردازیها سپردن و تجربه احساسات و تمایلات ناخودآگاه بدون احساس اضطراب یا تحریک بیش از حد اشاره دارد. این ظرفیت همچنین به آنها کمک میکند تا با احساسات عمیق و درونی ارتباط برقرار کنند و به بیماران اجازه  میدهد که افکار و احساسات ناخودآگاه خود را بازیابی و تجربه نمایند و در درمانگران همدلی را تسهیل مینماید.اگر بیماران بواسطه فانتزی هایشان احساس سردرگمی و برآشفتگی یا ناتوانی کرده یا چنانچه به آسانی واپس روی کنند بدون اینکه توانایی برگشت از این روند را داشته باشند.چنین واپس روی سازگارانه نیست و میتواند موجب سازمان پریشی شود.

۸-خودآگاهی و ذهنیت روانشناسانه : یعنی کنجکاو بودن در مورد حالت درونی خود ، داشتن توانایی شناسایی و به رسمیت شناختن احساسات خود بطور صحیح و ظرفیت درک انسان ها و انگیزه های ناخودآگاهشان است و افرادی که چنین خودآگاهی را ندارند علاقه کمی به پیگردی رفتارشان نشان می دهند و نمیتوانند برای اعمالشان دلیل بیاورند و به درمانگر میزان پاسخ  زیادی از کلمه "نمیدانم " میدهند و آگاهی کمی از احساسات دارند.

۹-تنظیم عزت نفس و خودارزیابی دقیق : تنظیم عزت نفس به توانایی فرد در تنظیم خود در پاسخ به ضربه به ایگو اشاره دارد.خودارزیابی دقیق ، نشان دهنده میزان همخوانی دریافت ذهنی فرد از ظرفیتهای خود با شایستگی های عینی اوست.

۱۰-کارکردهای شناختی : به دستگاه شناختی ذاتی یعنی هوش ، حافظه، توجه، تفکر خطی و غیره که فرد به آن مجهز است اشاره دارد.این کارکرد همچنین شامل توانایی استفاده از این تجهیزات فطری برای متصل کردن جنبه های مختلف تجربه ، تشخیص الگوها ، تطبیق دادن پیش داشت ها  و احساسات ناهمخوان ، حل مشکلات و تفکر انتزاعی است.

۱۱-دفاع ها

 

مکانیسم های مقابله ای هستند که آگاهی فرد را از عواطف دردناک مانند اضطراب ، افسردگی ، یا غبطه محدود و تعارضات عاطفی داخلی را حل میکنند . 

 دفاعهای سازگارانه تر بطور کلی مبتنی بر واپس رانی و دفاعهای کمتر سازگارانه بطور کلی مبتنی بر دو نیمه سازی مبتنی بودن دفاعها بر واپس رانی  یا دو نیمه سازی  به دستیابی فرد به ثبات ابژه مربوط است.

 پایداری ابژه دانستن این موضوع است که یک شی  خارج از دید همچنان وجود دارد .ثبات ابژه دانستن این موضوع است که خوب و بد  میتوانند در یک شخص وجود داشته باشند.

 اگر فردی بتواند این فکر را تحمل کند که احساسات خوب و بد در خود یا دیگران میتوانند در کنار هم وجود داشته باشند میتواند با نگه داشتن افکار و احساسات منفی درون خود و تبدیل آنها به ناخودآگاه  یعنی واپس رانی ، به آنها رسیدگی کند.

 اگر فردی نتواند این فکر را تحمل کند که چیز بدی در یک فرد خوب وجود دارد یا بالعکس ، باید بد و خوب را از هم جدا سازد و به منظور انجام این کار باید قسمتی از احساساتش را طوری تجربه کند که گویی خارج از خویشتن خودش می آید یعنی دو نیمه سازی.

از نقطه نظر رشدی دو نیمه سازی در کودکان طبیعی است اما وقتی فرد نیاز به محافظت از تصویر خوب یک والد بدرفتار   یا مسامحه کار را دارد، این دو نیمه سازی ممکن است تداوم پیدا کند که منجر به عدم وجود ثبات ابژه میشود.

دفاعهای کمتر سازگارانه 

دفاعهای مبتنی بر دو نیمه سازی  کمتر سازگارانه  به بهای بسیار زیاد فرد را از احساسات و افکار منفی محافظت میکند.وقتی ثبات ابژه حاصل نشده باشد این دفاعها غالب میشوند که نشانه خوبی از ضعف ایگو است و فرد را در داشتن روابط سالم با دیگران ناتوان میکند.این دفاعها را گاهی دفاعهای نابالغ ، بدوی ، یا مرزی خوانده میشود.این دفاعها عبارتند از: 

۱-دو نیمه سازی : ایگو احساسات خوب را حفظ و از احساسات بد با جدا کردن آنها از خود و انتساب آن به افراد دیگر اجتناب میکند.مثلا خانمی که احساسات خوب نسبت به مادرش را با آرمانی سازی مادرش به بهای نداشتن نظر خوب درباره کل مردان حفظ میکند.

۲-فرافکنی : ایگو منشا افکار و احساسات غیرقابل پذیرش را به خارج از خویشتن نسبت میدهد.مثل مردی که با وجود خیانت همسرش هیچ خشمی از او نداشت و خشم خود را به همسرش فرافکنی میکرد و به دلیل تفکر مبتنی بر خشمگین بودن همسرش از او دچار افکار پارانوییدی شده بود.

۳-همانند سازی فرافکنانه : مثل فردی که رییسش به همکارش ترفیع داده بود ولی به او نه ، لذا او خشمش را به رییسش فرافکنی کرده و میگوید با این موضوع مشکلی ندارد و سپس در تعامل با رییس به دلیل اینکه به مدت دو هفته هر روز دیر به سرکار می آید در نهایت رییسش را آنقدر عصبانی کرده که تصمیم به اخراج او را میگیرد.این بهای سنگین فقط برای دور نگه داشتن تحساس خشم از آگاهی فرد بود.

۳-آرمانی سازی و بی ارزش سازی آسیب شناختی: فردی که امروز آرمانی سازی میشود ممکن است فردا به راحتی بی ارزش شود.

دفاعهای کمتر سازگارانه زیر اگر چه به وضوح به دونیمه سازی مرتبط نیستند با این وجود مانند دو نیمه سازی ، آنها هم بهای سنگینی برای کارکرد موثر ایگو میپردازند.

۴-انکار : ایگو با رد کردن وجود احساسات غیرقابل قبول، از خود محافظت میکند.مانند زنی که غده سرطانی در گردنش را جوش در نظر میگرفت.

۵-گسستگی : برای ایگو این امکان را فراهم میکند که از طریق قطع کردن خویشتن از جنبه هایی از واقعیت فعلی ، از افکار و عواطف غیر قابل قبول اجتماب کند.این امر میتواند شامل از دست دادن حس هویت منسجم ، حافظه و توانایی درک حواس یا درک واقعیت فعلی باشد. مثلا خانمی از مادرش کتک می خورد ، وارد حالتی میشود که درد را احساس نمیکرد.بعدها در زندگی هروقت شوهرش سرش داد میزد این حالت برای او اتفاق می افتاد.در این دفاع پر بها برای اجتناب از تجربه یا خاطره آسیب عظیم ، کارکردهای اصلی شناختی فدا میشوند.

۶-برون کنش نمایی : یک روش اجتناب از احساسات دردناک، انجام کاری است که بتوان احساسات را بدون آنکه خودآگاهانه از آنها با خبر شویم ، به عمل درآوریم.مثلا خانمی که بابت رد شدن در امتحان نهایی درس فرانسه ناراحت بود با دوستش بیرون رفت و آنقدر مشروب خورد تا در آپارتمان مرد غریبه ای از هوش رفت.در حالت کلاسیک منظور از برون کنش نمایی ، به عمل درآوردن احساساتی است که در  درمان بوجود آمده اند.مثل خانمی که  هیچ احساسی درباره مرخصی زایمان درمانگرش ندارد ولی  در این زمان در چندین کلاس یوگا ثبت نام میکند  و این کار مانعی میشود برای اینکه نتواند به زمان معمول جلسه اش برگردد.

۷-واپس روی : وقتی فرد واپس روی میکند  به شیوه کارکرد قدیمی تر برمیگردد  تا از احساسات برانگیزاننده اضطراب ، بوسیله دوران رشدی جدیدتر ، اجتناب کند.

خانمی در رویارویی با چهار امتحان دانشکده پزشکی به خانه پدر و مادرش روی می آورد یعنی جایی که برایش غذا درست میکنند و لباسهایش را  میشویند.

دفاعهای سازگارانه تر 

بطور مثال فردی وقتی به مرگ مادرش فکر میکند غمگین میشود.اگر این احساس برای او غیر قابل قبول باشد، ایگوی او سعی خواهد کرد که آن را در ناخودآگاه نگه دارد و سه گزینه برای واپس رانی وجود دارد : 

الف-ایگو هم عاطفه و هم فکر را واپس رانده و لذا هیچوقت درباره مرگ مادرش فکر نخواهد کرد.

ب-ایگو میتواند فکر را واپس براند ولی عاطفه را خودآگاه باقی بگذارد لذا بدون آنکه دلیلش را بداند غمگین خواهد بود.

ج-ایگو میتواند عاطفه را واپس رانده و فکر را در خودآگاه باقی نگه دارد لذا در این حالت مرگ مادرش را به یاد آورده ولی هیچ احساسی در مورد آن نخواهد داشت.

ایگو همچنین میتواند عناصر غیر قابل قبول را با تغییر ابژه  آنها و معکوس کردن عاطفه شان  تغییر شکل میدهد.

۱-جداسازی عاطفه 

در ابنجا ایگو عاطفه را واپس رانده اما فکر خودآگاه باقی میماند.وقتی این دفاع غالب میشود فرد عاری از احساسات به نظر میرسد.

۲-عقلانی سازی 

تفکر بیش از حد بجای احساسات دردناک جایگزین میشود.مثلا فردی که در پردازش احساس اضطراب  بخاطر شروع درمان ناتوان است ده کتاب درباره روان درمانی میخواند.

۳-دلیل تراشی 

فردی با واپس رانی احساسات برآشفته کننده  و اجازه دادن به یک توضیح  قابل فهم یا منطقی  برای رسیدن به خودآگاه ، از خود در برابر این احساسات محافظت میکند.مثلا از کار اخراج شده و آنگاه میگوید  اتفاق خوبی بود زیرا سالها از کارش ناراضی بود.

۴-جابجایی 

در این دفاع ابژه یک احساس با ابژه دیگری که احساس بهتری دارد مبادله میشود.رامین از پدرش میترسد ، اما به جای آن ، احساس میکند که از ناظم مدرسه میترسد.البته این یک دفاع مبتنی بر دونیمه سازی نیست زیرا منشا عاطفه هنوز از خویشتن فرد درک میشود.

۵-جسمانی سازی 

در ابنجا یک فکر یا عاطفه واپس رانده شده و به شکل یک حس بدنی تجربه میشود.مثلا ماه مهر دردهای معده یک فرد شروع میشود که در کار درمانی متوجه میشود که این دردها به سالگرد زنش مربوط است که او فراموش کرده بود.

۶-عمل زدایی 

این دفاع ، فرصت ایگو برای دوباره انجام دادن است یعنی ایگو این موقعیت را دارد که احساس غیرقابل قبولی را معکوس کند.مثل خانمی که در طول روز در محل کارش سر همه کلاه میگذاشت و سپس به یک گدا مبلغی پول داد.

۷-واکنش وارونه

عاطفه غیرقابل قبول معکوس شده و خودآگاهانه، فقط به شکل متضادش تجربه میشود.مادری در تلاش برای محافظت از خود در برابر خشمش از اینکه نوزاد پسرش شبها نمیخوابد ، بیش از اندازه از او مراقبت میکرد.در اینجا عاطفه اصلی هیچگاه خودآگاهانه تجربه نشده است و قبل از خودآگاه شدن به شکل احساس متضادی در می آید لذا نیازی به عمل زدایی ندارد

۸-همانند سازی : 

در این دفاع با درونی کردن جنبه هایی از فرد دیگر به احساساتی مثل حسادت و رقابت پرداخته میشود.

مثلا دکتری متوجه شد که بیمارش دو ماه است که لباسهایی شبیه لباس او میپوشد و یا فردی پس از اینکه از سمت خواهر بزرگتر و دوستانش طرد شد، موسیقیهایی مشابه موسیقیهای آنها گوش میداد.

در بسیاری موارد همانند سازی میتواند کاملا سازگارانه باشد برای مثال وقتی فردی به شکلی ثمربخش با یک استاد کار میکند .ضمنا همانند سازی بخش مهمی از رشد در دوران نوجوانی است.

۹-احساساتی بودن در اینجا محتوای فکر واپس رانده میشود در حالیکه عاطفه خودآگاه باقی میماند.به طریقی این دفاع متضاد دفاعهایی مثل عقلانی سازی یا جداسازی عاطفه میباشد.گاهی اوقات عاطفه شدید میتواند جایگزین یک فکر واپس رانده شده یا جانشین عاطفه مضطرب کننده تری مثل خانمی که تحت تاثیر این موضوع که طلاقش امروز قطعی شد قرار نگرفت اما وقتی خبر دیر رسیدن غذایش به گوشش رسید به حالت جنون رسید.

۱۰-برونی سازی: 

با استفاده از برونی سازی افراد تعارضات دروتی خود را طوری درک میکنند که گویا تعارضات بیرونی هستند.مثل خانمی که در انتخاب ازدواج بین دو نفر برای مشاوره آمده بود در حالیکه بعدا مشخص شد که اصولا درباره ازدواج احساسات دو سویه ای دارد.

۱۱-جنسی سازی 

افراد برای اجتناب از احساسات عمیق و ناراحت کننده مسائل غیر جنسی را جنسی میکنند.مثل دختر ۱۴ ساله ای که سردرگم از افسردگی مادرش شروع به عشوه گری برای مربی ورزشش میکند.جنسی سازی میتواند جایگزین گستره ای از احساسات و فانتزهی ها با درون مایه های خشم و رقابت باشد.

۱۲-واپس رانی 

خود دفاع واپس رانی افکار، احساسات و فانتزی ها را از خودآگاه پنهان میکند و این امر موجب فراموشی ، انکارو بازداری های جنسی میشود.خانمی که بعد از بیست سال باید به تنهایی مالیاتش را پرداخت میکرد آنقدر مضطرب بود که کاملا مهلت پرداخت آن را فراموش کرد.

۱۳-معطوف کردن علیه خویشتن(درونی سازی) : 

این دفاع هنگام بروز عواطف منفی خویشتن را جانشین ابژه میکند.مثل فردی که از پدرش به دلیل اینکه بجای پرداخت شهریه یک ساله دانشگاه او ، یک خانه جدید خرید ، عصبانی بود خشمش را به شکل انتقاد از خود به دلیل عدم توانایی اش در عملکرد خوب در ترم اول تجربه کرد.

 سازگارانه ترین دفاعها 

ایگوهای بالغ ترفندهای مختلف دیگری برای تعدیل عزت نفس و تحمل عواطف دردناک بکار میگیرند این دفاعها میتوانند خودآگاه یا ناخودآگاه باشند لذا نوعا مکانیسم دفاعی محسوب نمیشوند.

۱-شوخی 

۲-نوع دوستی : 

عبارت است از خدمت کردن به دیگران به عنوان روشی برای پرداختن به عواطف دردناک که اگر آگاهانه یا نزدیک به آگاهانه باشد میتواند بسیار بالغانه بوده و در صورت ناخودآگاه بودن محکوم به شکست است مثل خانمی که بجای مراقبت از خود همه وقتش را صرف مراقبت از حیوانات زخمی میکرد.

۳-تصعید : 

وقتی که یک فکر یا احساس ناراحت کننده به شکلی مفید و بدون نیاز به تغییر شکل مستقیما از ناخودآگاه به خودآگاه میرود.مثل فردی که احساس غضب را با نوشتن شعری درباره خشم و یا رفتن به باشگاه مشت زنی تخلیه میکرد.در اینجا عاطفه بدون نیاز به راه اندازی یک دفاع آشکار بطور کامل تخلیه شده است.مثل خانمی که برای خود این شرایط را فراهم کرد که هروقت در شغلش دچار دلسردی و کلافگی میشود هنگام رسیدن به خانه وقت کافی برای دویدن داشته باشد.

۴-سرکوب : 

برخلاف واپس رانی ، سرکوب یک تصمیم خودآگاهانه برای بیرون کردن یک فکر یا عاطفه از ذهن است.سرکوب میتواند سازگارانه یا ناسازگارانه باشد مثلا اگر فردی قبض هایش را برای ماه های متمادی از ذهن بیرون کند ناسازگار و توانایی کنار گذاشتن نگرانی برای سلامتی ذهن ضروری است.

کارکرد سوپر ایگو

کارکرد سوپر ایگو شامل وجدان و ایده آلهای فرد برای خود است که سخت گیری بیش از حد آن احساس گناه بیش از حد ایجاد میکند و سهل گیری بیش از حد،  کاری میکند که رنجش دیگران موجب احساس گناه در او نشود.  سنجش توانایی تنظیم گناه به منظور شناخت کارکردهای عاطفی و ذهنی شان امری ضروری است.

سنجش کارکرد ایگو

افرادی که قدرت ایگوی خوبی دارند میتوانند محرکهای داخلی و خارجی را به خوبی و بدون برآشفته شدن تحمل کنند .از آنجایی که مجبور نیستند میزان زیادی از انرژی را فقط برای جلوگیری موقت از محرک ها مصرف کنند ، میتوانند این انرژی را در حوزه های دیگری مانند تفکر ، عشق ورزی و بازی بکار ببرند و بر مشکلاتی مربوط به افکار، احساسات و فانتزی های ناخودآگاهشان متمرکز شوند . برعکس افراد با کارکرد سطح پایین ایگو افرادی هستند که بطور روزمره با مشکلاتی مانند کنترل تکانه و تحمل اضطراب دست به گریبان هستند نیاز به درمانی دارند که بطور منظم و مستقیم به آنها در تقویت کارکردهای مشکل دار ایگویشان کمک کند.

سنجش کارکرد ایگو میتواند در تعیین اینکه کدام بیمار تحمل تکنیکهای آشکار کننده را دارد به ما کمک کند زیرا آشکارسازی محتوای ناخوداگاه میتواند سخت و دردناک باشد و ممکن است افراد با ایگوی ضعیف نیازمند درمان حمایتی بیشتری باشند.

البته باید دانست کارکرد ایگو ایستا نیست لذا نیاز حمایتی فرد دستخوش فراز و نشیب است.


فصل ۵ : صورت بندی (مدل مشکل -فرد-اهداف-منابع )

سنجش مشکل در مقابل سنجش فرد 

دو فرد ممکن است با مشکلات مشابهی به درمان بیایند اما دارای سطوح متفاوتی از کارکرد ایگو باشند یا به عبارت دیگر تاریخچه متفاوت یا شیوه های متفاوت رویارویی با اضطراب یا کیفیت متفاوت رابطه با دیگران هستند.

مشکل 

گاهی تعریف مشکل بیمار آسان نیست ، ممکن است بیمار از مشکلش آگاه نبوده و یا اضطراری ترین مشکل ، شکایت اصلی او نباشد.در مرحله سنجش بیمار ، یکی از کارهای ما تعیین مشکل و درصورت وجود مشکلات متعدد ، کار ما اولویت بندی آنهاست.

فرد 

این کار باید شامل ارزیابی کارکردهای ایگو ، مکانیسم های دفاعی، کارکرد سوپر ایگو و نقاط ضعف و قوت باشد.همچنین باید شیوه های اساسی فرد را در واکنش به استرس ، روابط و همه محرک های درونی و بیرونی ای که هر روزه با آن مواجه هست در نظر گرفته شود.

اهداف

در تعیین هدف هم باید امیدها و آرزوهای بیمار از درمان و هم ارزیابی درمانگر از آنچه که واقعا لازم و بطور واقع بینانه در دسترس است.همیشه اهداف بیمار و درمانگر یکی نیستند

منابع

گاهی اوقات روان درمانی تحلیلی ، درمان انتخابی است اما منابع لازم برای اجرای آن در دسترس نیست  .منابع شامل هر دو مورد زیر است : 

عوامل مربوط به سیستم مانند در دسترس بودن درمانگر ، نوع درمان و ساعت درمان

عوامل مربوط به منابع بیمار مانند وضعیت مالی ، بیمه ، حمایت خانواده ، زمان

 


 

 

فصل ۶ : موارد کاربرد روان درمانی تحلیلی 

روان درمانی تحلیلی در اختلالات روانی زیادی موثر بوده ولی در مجموع دو مشکل اصلی موارد کاربرد روان درمانی تحلیلی هستند: 

مشکل اول -موقعیتهای بالینی نشات گرفته از عوامل ناخودآگاه 

بر اساس تجربیات بالینی می دانیم انواع بخصوصی از مشکلات هستند که وقتی از ناخودآگاه به خودآگاه آورده شوند بهبود می یابند.

اگر ما بطور واضح ارتباطی بین گذشته و مشکلات اکنون بیمار پیدا نکنیم  میتوان از سرنخ هایی استفاده کرد تا متوجه شد مشکل فرد مربوط به عوامل ناخودآگاه است یا خیر.چند مورد از شکایت های اصلی بیماران که میتوانند نشانه ای از عناصر ناخودآگاه باشند عبارتند از: 

•گیر کردم :بیمار در یک وضعیت خاص مثل شغل یا روابط عاشقانه گیر کرده است . 

گیر کردن در یک موقعیت خاص معمولا حاصل تعارضی  خارج از آگاهی است.

•زندگیم خوبه به غیر از اینکه ...

وقتی که تنها یک جنبه از زندگی فرد مشکل زا باشد  نشانه خوبی از متوقف شدن در برخی جنبه های زندگی است.مثل فردی که در زمینه کار و روابط دوستان خوب پیش میرود اما در رابطه عاشقانه مشکل دارد.

•نمیدونم چرا مدام این کارو انجام میدم ...

الگوهای پایدار انتخابهای ناسازگارانه   در فردی که انتخابهای بهتری دارد.مثا دختری که مدام با مردهای متاهل رابطه برقرار میکند.

مشکل دوم : کارکردهای تضعیف شده ایگو 

بیماران دارای این مشکل ، احتمالا از روان درمانی تحلیلی با موضع حمایت کننده سود میبرند که احتمالا برای موارد زیر استفاده میشود : 

•افرادی که بطور کلی کارکرد ایگوی خوبی دارند و در مقابله با استرسهایی مانند موارد زیر تضعیف موقتی در برخی حوزه های ایگو را تجربه میکنند : 

-بیماری جسمانی تازه تشخیص داده شده

-دگرگونی اجتماعی نظیر طلاق ، مهاجرت، جدایی از خانواده ، ترک خانه ، ازدواج ، والد شدن 

-بحرانهایی مثل مشکلات مالی ، بلایای طبیعی ، تهدیدات قانونی 

-دوره های پر استرس در زمان روان درمانی آشکار کننده به دلیل رویارویی با عواطف و اضطراب بسیار شدید

•افراد با ضعف مزمن ایگو  : شامل موارد زیر

-عدم وجود ذهنیت روانشناسانه و یا انگیزه برای فهمیدن : افرادی که بطور مزمن توانایی یا انگیزه تفکر درباره تاثیر ناخودآگاه بر زندگی فعلی شان را ندارند.آنها اغلب از درمانی سود میبرند که بطور مستقیم به کارکردهای آشکار و ظاهری آنها میپردازد.

-تحمل پایین اضطراب ، تحمل پایین ناکامی ، مشکل در تنظیم عواطف، اضطراب برآشفته کننده در زمان جدایی : برای برخی افراد تحمل ناراحتی روانی سخت است و احتمالا نیاز فوری به رهایی از علایمشان دارند.حمایت از کارکردهای ایگو در این مشکل به آنها کمک میکند.

-عدم وجود اعتماد و یا تاریخچه ای از روابط مشکل دار : افراد دارای این مشکل اغلب از حمایت مداوم ایگو که به آنها در بهبود روابطشان با دیگران کمک کند سود میبرند.

-کنترل ضعیف تکانه :بهترین درمان برای افراد با این مشکل ، درمان با تکنیکهای حمایت کننده است.این بیماران احتمالا از تلاطم های عاطفی یا بدخلقی رنج میبرند ، ممکن است در خوردن یا نوشیدن الکل یا مصرف مواد افراط کنند یا به خود جراحت وارد کرده و درگیر رفتارهای جنسی پرخطر بشوندیا به شکلی ناسازگارانه بر اساس احساسات رفتار کنند.

-اختلالات مزمن سایکوتیک ، خلق و خو یا اضطرابی

-بیماریهای جسمانی مزمن : حمایت از ایگو اغلب یک مولفه ضروری از درمانهای نگهدارنده بسیاری از بیماریها نظیر سرطان .دیابت، ایدز  و اختلالات اضمحلال عصبی است.

اهداف 

وقتی افراد وارد روان درمانی میشوند دچار شکلی از بحران هستند  لذا اهداف کوتاه مدت در اولویت قرار میگیرند.

بطور کلی اهداف مناسب روان درمانی تحلیلی عبارتند از : 

 

-ادراک خویشتن و مدیریت عزت نفس 

-رابطه با دیگران 

-شیوه های خاص سازگاری با محرکهای درونی و بیرونی (استرس)

-کارکرد ایگو


برچسب‌ها: روان درمانی تحلیلی, روان درمانی پویشی روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : روان,درمانی,تحلیلیدبورا,کابانیس,فصلتا, نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 239 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 1:32