رشد اخلاقی (نظریه های رشد نوشته ویلیام کرین)

ساخت وبلاگ
رشد اخلاقی کلبرگ
 
 
1-بیوگرافی کلبرگ
 
او متولد ۱۹۲۷ در برونزویل بود. در ۱۹۴۸ وارد دانشگاه شیکاگو میشه بعد به کارهای پیاژه علاقمند میشه و مصاحبه با کودکان و نوجوانان را درباره موضوعات اخلاقی آغاز میکنه.نتیجه این فعالیت رساله دکتری او یعنی، اولین ویرایش نظریه مرحله اخلاقی جدید او ، بود که از ۱۹۶۹تا ۱۹۸۷ یعنی تا زمان مرگش در هاروارد تدریس شد.
 
او مردی خودمانی و فروتن بود و متاسفانه به یک بیماری گرمسیری و دوره های افسردگی دچار بود که موجب شد در ۲۰ سال آخر عمرش به دردهای شدیدی گرفتار شود و سرانجام در ۵۹ سالگی خود را غرق کرد و به عمر خویش پایان داد.
 
 
2-مراحل اخلاقی پیاژه
 
الف-کمتر از ۱۰ یا ۱۱ سال : نگاه یکسویه به مسائل اخلاقی، تفکر دو قطبی ، قوانین مطلقند (خدا یا بزرگسالان وضع میکند)،نتیجه مهمه(دزدی و شکستن یک فنجان بدتره یا کمک و شکستن ۱۵ فنجان)
 
ب-کودکان بزرگتر از ۱۰ یا ۱۱ سال : نگاه طیفی و خاکستری ، قابل تغییر بودن قوانین ، غیر مطلق بودن قوانین ، نیت مهمه ، کودک وارد مرحله عملیات عینی میشود، 
 
 
3-مراحل اخلاقی کلبرگ 
 
۷۲ پسر از خانواده های متوسط برای آزمون داروساز انتخاب شدند و طبقه بندی پاسخ ها و نمره گذاری آنها انجام شد.سه سطح اخلاقی بدست آمد : 
 
الف-پیش قرار دادی یا پیش عرفی : جهت گیری کاملا بیرونی 
 
A-جهت گیری مبتنی بر تنبیه و مجازات : مرجع قدرت ، ترس از تنبیه
 
B-فردگرایی و مبادله  : منفعت ، علاقه شخصی ، فلسفه مقابله به مثل ، کاری به جامعه و دیگران نداره ، هنوز فرد مهمه، پراگماتیسم ، هربد که به خود نمیپسندی...،
 
ب-قراردادی یا متعارف : جهت گیری درونی بیرونی
 
A-ارتباطات میان فردی خوب : آبرو ، نظر و قضاوت دیگران ، فرهنگ ، انتظارات خانواده و جامعه ، در دروازه رو میشه بست ولی ...، 
 
B-حفظ نظم اجتماعی : قانون(چه خوب چه بد) ، وابستگی به جامعه ، منافع جمعی و جامعه ، دموکراسی میشه رای اکثریت 
 
ج-فراقراردادی یا پس عرفی : جهت گیری درونی 
 
A-قرارداد اجتماعی و حقوق فردی
 
جامعه استبدادی لزوما اخلاقی نیست ،قانون درست و خوب و مناسب ،  دموکراسی میشه رای اکثریت با رعایت حقوق اولیه اقلیت نظیر آزادی و تحت حمایت قرار گرفتن یا زندگی ، هدف وسیله رو توجیه نمیکنه، 
 
B-اصول جهانی : اصول مطلق اخلاقی در برابر ارزشها که نسبی یعنی زمانی و مکانی ند ، 
کلبرگ بعدا متوجه شد که مصاحبه اش نمیتونه بین مرحله ۵ و ۶ تمایز قایل بشه و نمیتونه افراد رو بین این دو مرحله درست تقسیم کنه لذا مرحله ۶ رو فقط جنبه نظری داد و همه رو در مرحله پنج گذاشت
نافرمانی شهروندی در مرحله پنج بخاطر دموکراسی با تردید بهش نگاه میشه ،  ولی در مرحله ۶ به خاطر موضوع عدالت، بطور وسیع تری توجیه میشه.
لوترکینگ :قوانین تا زمانی معتبرند که عادلانه باشند لذا عدالت مستلزم نافرمانی شهرواندان از قوانین ناعادلانه است.
 
 
4-رشد چگونه اتفاق می افتد  
 
- رشد خودبخودی و محصول بلوغ و رسش و ژنتیکی نیست ، همچنین محصول اجتماعی شدن هم نیست.
 
-تغییر از طریق فرصتهای نقش پذیری ایجاد میشه چون تفاوتهای افراد رو میبینند و دریافتهاشون از اصول اخلاقی رو گسترش میدهند.
 
-هرچه فشار بزرگسالان روی بچه ها کمتر باشه امکان رشد اخلاقی به دلیل آزادی در فرمول بندی اندیشه و تفکرشون بیشتر میشه.
 
 
5-مفهوم مرحله 
 
الف-تفاوت مراحل کیفی اند نه کمی
 
ب-مراحل الگوهای کلی از تفکر هستند که ساختار پیدا کردند.
 
ج-تسلیل غیر قابل تغییر : افراد نمیتونن از مراحل یکی در میان یا مختلط عبور کند و همه لزوما به بالاترین مرحله اخلاقی نمیرسند.کودکان هرچه سنشون کمتر باشه در مراحل پایینتری قرار دارند.البته کلبرگ در آزمایشهاش نمونه هایی از برگشت پیدا کرد و تصمیم گرفت نمره گذاریش رو عوض کنه و در خلال همین بررسیهاش مرحله ۶ رو حذف کرد.به هر حال مطالعات طولی جدید از این فرضیه تسلسل حمایت میکنند.مرحله ۴ مرحله مسلط در ۱۶ سالگی و میانه دهه۲۰ مرحله ۵ بصورت نه چندان شایع ظاهر میشه.
 
د-وحدت سلسله مراتبی : مردم بینش های بدست آمده در مراحل اولیه تر را از دست نمیدهند بلکه آنها را در چارچوبهای جدید گسترش میدهند.مثلا افراد در مرحله۴ میتونن برداشت افراد در مرحله۳ رو درک کنند.
 
ه-تسلسل عمومی : با اینکه فرهنگهای مختلف باورهای متفاوتی رو آموزش میدهند ولی این مراحل جنبه عمومی داره و در همه فرهنگها یکسانه ، زیرا این مراحل به باور خاص ارتباط نداره، بلکه به روشهای بنیادی استدلال افراد مربوط میشه.(مثل مبارزه فیزیکی در مرحله یک و تنبیه)....فقط سرعت عبور از تسلسل مراحل در فرهنگهای مختلف متفاوت است.
 
 
6-تفکر اخلاقی و رفتار اخلاقی
 
تفکر الزاما با رفتار اخلاقی منطبق نیست و نظریه کلبرگ درباره تفکر اخلاقی است نه رفتار اخلاقی. هرچند کلبرگ معتقد بود بین این دو ارتباطی وجود داره.در مراحل بالاتر رفتار اخلاقی با ثبات تر ، قابل پیش بینی تر و مسوولیت پذیرتر است.زیرا مثلا در مرحله ۳ تصمیم گیری ها برمبنای تایید دیگران است و ممکن است متغیر باشد.
 
 
7-ارتباط رشد اخلاقی و با رشد شناختی یا عقلی
 
رشد اخلاقی هیچ کس بیشتر از رشد شناختی و عقلی او نیست
 
 
8-نگاه زنانه گلیگان به رشد اخلاقی
 
-گیلیگان متذکر شد که کلبرگ مراحل خویش را از طریق مصاحبه با پسران تدوین کرده است که در واقع توجیهی مردانه از قضیه است .برای مردان افکار اخلاقی بیشتر حول قواعد و حقوق و عدالت رسمی دور میزند در حالیکه برای زنان اخلاق بر محور روابط بین فردی و همدردی و مهربانی استوار است.لذا زنان در مرحله ۳ نمره بیشتری می آورند در حالیکه مردان عموما در مراحل ۴ و ۵ قرار میگیرند ،  لذا در اینصورت زنان در مقایسه با مردان نمره پایین تری می آورند.
 
-گلیگان میگوید در بحثهای مراحل رشد اخلاقی زنان ، در سطح اول تاکید بر خود است و در سطح قراردادی مسوولیتی است که جامعه نسبت به دیگران تعیین میکند و در سطح فراقراردادی زنان بصیرت خود را به مسیرهایی سوق می دهند که در آنها خود و دیگران همبسته و متکی به یکدیگر میشوند.
 
-بررسی فشرده واکر نشون داد تفاوتهای جنسیتی در ابزار اندازه گیری کلبرگ آنقدر چشمگیر نیست و گلیگان شلوغش کرده و مطالعات کمی هستند که نشون میدهند رشد اخلاقی مردان بالاتر است.
 
-ولی در نهایت پژوهشها دیدگاه گلیگان را از این جهت مورد تایید قرار میدهد یکی جهت گیری بر خط منطق و عدالت و دیگری برخطی با هدف توجه و مراقبت و روابط شخصی قرار دارد
 
 
9-کاربردهای ضمنی در تعلیم و تربیت
 
 -مدل تعارض شناختی : کلبرگ دانشجوی دیگری بنام بلت را تشویق کرد که در کلاس درباره موضوعات اخلاقی گروه های بحث راه اندازی کند (مثال پسر مصدوم و زورگیری ماشین غریبه) .از طریق بحثهای سقراطی وقتی دانش آموز به اطلاعات متناقض و تعارضات شناختی برخورد میکنه ،سعی میکنه جهت گیری خودشو جامع تر و پیشرفته تر بکنه و همین امر نشون داد پس از ۱۲ هفته بچه ها رشد اخلاقیشون یک مرحله بالاتر رفت.بچه ها به اطلاعاتی علاقمندند که با ساختارهای شناختیشون متناسب نیست زیرا اونها رو برانگیخته میکنه تا در تفکر خودشون تجدید نظر کنند.
 
-رویکرد اجتماع عادل : در اینجا تاکید بر رشد اخلاقی کلی گروه است و از بچه ها خواسته میشود که خودشان را در حل مشکلاتشون یک اجتماع تلقی کنند و پس از یکسال نشان داده شد که اونها از مرحله ۲ به سمت ۳ پیشرفت کردند.(مثال دزدی) .پژوهشها نشان داد در کل رویکرد قبلی موثرتر از رویکرد اجتماع عادل بود.
 
 
10-ارزشیابی
 
-کلبرگ معتقد بود اگر کودکان به حد کافی به تفکر مستقل بپردازند در نهایت شروع به فرمول بندی مفاهیم ارزشها و اصول خواهند کرد که از طریق آنها سازماندهی اجتماع خود را مورد ارزشیابی قرار خواهند داد.
 
-هوگان بر این باور بود که قرار دادن اصول شخصی بالاتر از اصول و قوانین اجتماعی برای مردم خطرناک است 
 
-برخی افراد مراحل کلبرگ را از نظر فرهنگی جانبدارانه میدانستند .سیمپسون میگوید : کلبرگ مدلی بر مبنای سنت عقلی-فلسفی غرب قرار داده است و این مدل را بدون توجه به تفاوتهای اخلاقی سایر فرهنگها در آنها بکارگرفته است.
 
-کلبرگ بر سنت فلسفی کانت توجه داشت و لذا براوتون گفته است این نوع اخلاق مبتنی بر عدالت ، بیش از سایر جهت گیری های اخلاقی الهام بخش مبارزات بر علیه قدرتهای سرکوبگر بوده است.
روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1396 ساعت: 5:11