فصل وبلاگ چهارم کلمه : شناخت اجتماعی
شناخت اجتماعی عبارت است از تفسیر، تحلیل و به یاد آوردن دنیای اجتماعی و استفاده از اطلاعات مربوط به دنیای اجتماعی.
الف-دسته بندی و تفکر قالبی
---ما موجودات دسته بندی کننده هستیم
دسته بندی اجتماعی عبارت است از گروه بندی مردم بر اساس خصایص مشترکشان.
چطور چیزها و مردم را به طور ذهنی گروه بندی می کنیم؟دیدگاه کلاسیک این است که ویژگی های تعریف شده، عضویت در یک گروه را تعیین میکنند. اشکال دسته بندی بر مبنای تعریف این است که گاهی مرزها مشخص و قطعی نیستند .
تحقیقات نشان میدهد دستهبندی بیشتر بر مبنای خصوصیات یک عضو نوعی صورت میگیرد تا بر مبنای ویژگی های تعریف کننده تمامی اعضا.
عضوی که بیش از همه معرف یک دسته است نمونه اولیه نامیده می شود که عبارت است از مدل ذهنی ما برای یک دسته. اعضای هر دسته از لحاظ میزان شباهت و تفاوت داشتن با نمونه اولیه با هم فرق دارند. مثلا اگرچه مأموران پلیس لباس شخصی و ماموران پلیس دارای یونیفرم برای اکثر انسانها حکم مامور پلیس را دارند، ولی ماموران دارای یونیفرم بیشتر شبیه پلیس هستند. دسته بندی نادرست مردم به دلیل عدم شباهت آنها به نمونه های اولیه گاهی مشکلات ایجاد می کند برای نمونه معمولا پزشکان زن را بیشتر با پرستاران اشتباه میگیریم و پرستاران مرد را بیشتر با پزشکان. در هر دو مورد این قضاوت های غلط، معلول نمونههای اولیه فرهنگی مان در مورد این دو حرفه هستند.
---دسته بندی اجتماعی زمینه ساز تفکر قالبی می شود
افکار قالبی شیوه های ثابت تفکرند که موجب طبقه بندی مردم میشوند و مجالی به تفاوتهای فردی نمی دهند. افکار قالبی نیز مثل سایر چارچوب های شناختی روی شیوه پردازش اطلاعات ما تاثیر می گذارد.
---افکار قالبی قضاوت های احتمالی هستند، یعنی نشان می دهند که اعضای هر گروه اجتماعی خاص احتمالاً دارای خصوصیات مربوطهاند، پس وقتی به خیابان می روید و از پلیس دارای یونیفرم کمک می خواهید علتش این است که احتمال میدهید وی به فریادتان برسد.
---عوامل فعال کننده افکار قالبی
ظاهر فیزیکی نقش بسیار مهمی در فعال کردن یا متوقف کردن فرایند تفکر قالبی دارد. کسانی که خصوصیات فیزیکی آنها خیلی به نمونه اول نزدیک است، واجد صفات شخصیتی دسته اجتماعی مورد نظر تلقی میشوند.
یکی از عوامل وضعیتی که غالباً موجب فعال شدن افکار قالبی میشود، برجستگی شخص در رابطه با طبقه اجتماعی مورد نظر است. برای مثال وقتی زنی در یک محیط کاری مردانه کار می کند جنسیت وی بیشتر به چشم میآید و دیگران بیشتر در مورد از زاویه افکار قالبی جنسیتی مینگرند.
عامل وضعیتی دیگر تهدید عزت نفس است، یعنی وقتی عزتنفس افراد تهدید میشود، غالباً به تفکر قالبی منفی در مورد حاضران و اعضای گروه بدنام روی میآورند تا احساس ارزشمندی خود را اعاده کنند.
---کارکردهای تفکر قالبی
بارزترین ویژگی تفکر قالبی سرعت آن است. این نوع تفکر به واسطه سرعتش به ما اجازه می دهد در موارد و شرایطی که اطمینان نداریم، بر مبنای آن اقدام کنیم، افکار قالبی در یک برداشت بسیار واقع بینانه حکم میانبرهای فکری را دارند که اطلاعات مشخص و قابل توجهی در مورد افراد ناشناس به ما میدهند.
افکار قالبی علاوه بر اینکه امکان قضاوت اجتماعی سریع را فراهم میان میآورند، شناخت را برای انجام تکالیف دیگر آزاد میکنند. پس دومین کارکرد این است که موجب کارایی انسان ها می شود و به آنها اجازه میدهد به سایر فعالیتهای شناختی بپردازند.
تحقیقات نشان میدهد این میانبرهای شناختی یعنی افکار قالبی جلوی تفکر را میگیرند، زیرا انسان اطلاعات مهم ولی ناهماهنگ با فکر قالبی موردنظر را نادیده می گیرد. لذا اگر چه تفکر قالبی از این نظر که امکان میدهد انرژی خود را صرف فعالیت های شناختی دیگر بکنیم مفید است، ولی ممکن است باعث شود قضاوت های اجتماعی غلطی در مورد طرف مقابل داشته باشیم.
---دانش جنسیتی غالبا بر افکار قالبی مبتنی است
بااینکه در سالهای اخیر تغییرات زیادی در پایگاه زنان روی داده، ولی تحقیقات نشان نمی دهند در افکار قالبی جنسیتی نیز تغییرات زیادی روی داده باشد. تحقیقات نشان میدهد در ۲۵ کشور مردم معتقدند مردهاست سلطه گرتر، مستقل تر و ماجراجوتر از زن ها هستند و زن ها بیشتر احساساتی سلطه پذیر و خرافی هستند.
تحقیقات دیگر نشان میدهد مردها را بر مبنای افکار قالبی ملیتی ارزیابی می کنند و زن ها را بر مبنای افکار قالبی جنسیتی.
مردانگی روانشناختی عبارت است از آن دسته از صفات ابزاری که با انجام تکالیف و دستیابی به هدف های شغلی رابطه دارند. زنانگی روانشناختی هم به آن دسته از صفات شخصیتی بیانگر اطلاق میشود که با مراقبت ها و رسیدگی کردن ها در خانه و خانواده مرتبطند.
---افکار قالبی غالباً به همبستگی های غلط مبتنی هستند.
افکار قالبی درباره دیگران به این شکل پدید می آید که بین برخی خصوصیات و برخی گروههای اجتماعی تداعی برقرار میشود. همبستگی غلط عبارت است از ربط دادن دو متغیر به یکدیگر در حالی که واقعا به هم ربطی ندارند یا ارتباط کمی با هم دارند. مرور تحقیقات همچنین نشان میدهد توجه گزینشی و رفتارهای غیر معمول اقلیتها زمینهساز اثر همبستگیهای غلط می شود، مثل فردی که متقاعد شده بود که یهودی ها بیش از غیر یهودیها در معاملات خود کلک میزنند.
---تفکر قالبی مشخصه قدرتمندی است
مثلاً در شرکت ها منشی ها اطلاعات بیشتری در مورد عادتها و سلیقه شخصی رئیس خود دارند تا رئیس ها در مورد عادات و سلیقههای شخصی منشی های خود. دلیلش این است که قدرتمندان در گروههای اجتماعی کنترل بیشتری روی زیردستان خود دارند، به همین دلیل به صلاح افراد ضعیف است که به قدرتمندان خیلی توجه کنند. ضعیفان به اطلاعات توجه می کنند که با افکار قالبی ایشان در مورد افراد قدرتمند هماهنگ نیستند، به این ترتیب صاحب دانش و اطلاعات می شوند که با اتکای صرف بر افکار قالبی قابل حصول نیستند. این دانش از آن جهت اهمیت دارد که به افراد ضعیف تا حدودی قدرت کنترل می دهد، یعنی میتوانند کنشهای قدرتمندان را بهتر پیش بینی کنند و به این ترتیب احساس میکنند روی محیط خویش بیشتر کنترل دارند. تحقیقات نشان می دهد قدرتمندان وقتی به کسانی که قدرت اجتماعی کمی دارند توجه میکنند، عمدتا افکار قالبی خود را بر مبنای توجه خویش تا قرار می دهند.
ب-عقایدمان در مورد دنیای اجتماعی
---در مورد شباهت تفکر و اعمال دیگران به تفکر و اعمال خودمان اغراق می کنیم
انسان معمولاً به اشتباه تصور میکنند صفات، کنشها و انتخابهای آنها خیلی شایع و متداول هستند به این تصور غلط آنان اثر همرایی غلط گفته می شود.
اثر همرایی غلط به این نکته اشاره دارد که در مورد عمومیت و خصوصیات و عقایدمان اغراق می کنیم.
---دنبال اطلاعاتی هستیم که عقایدمان را تایید کنند
سوگیری تایید عبارت است از یافتن اطلاعات که عقایدمان را تایید میکنند. متاسفانه این توجه گزینشی می تواند در مواقعی که راه حل ما غلط است، فرایند حل مسئله را متوقف کند. اگرچه به طور کلی اعتقاد بر این است که این سوگیریِ تایید، معلول استفاده ما از میانبرهای شناختی در فرایند حل مسئله است، ولی در دیدگاه دیگری گفته میشود که سوگیریِ تاییدی در تعاملات اجتماعی، معلول تمایل انسان ها به همراهی با دیگران است.
---انتظارات می توانند پیشگویی کامبخش شوند
منظور رابرت مرتون از مفهوم پیشگویی کامبخش این است که گاهی انتظارات انسانها در مورد یک شخص یا گروه عملا باعث تحققشان می شود. تحقیقات اخیر نشان میدهد پیشگویی کامبخش یک فرآیند سه مرحله ای است: ابتدا ادراک کننده برداشتی در مورد طرف مقابل پیدا می کند، سپس با او طبق برداشت اولیه اش رفتار میکند، در نتیجه طرف مقابل هم رفتارش را متناسب با واکنشهای وی تغییر می دهد.
---اعتقاد به دنیای عادل به ما آرامش میدهد و روی تشریح بدبیاری های دیگران توسط ما تاثیر می گذارد
مردم در بسیاری از کشورها از همان کودکی یاد میگیرند که دنیا سرای عدالت است و در چنین دنیایی سختکوش بودن و پاک بودن پاداش دارد و تنبلی و گناه تنبیه در پی دارند. به نظر ملوین لرنر این نظام اعتقادی عامیانه صرفاً واکنشی دفاعی است به مظالم زندگی و آرامبخش است چون اکثر انسان ها اکثراً خودشان را خوب و محترم می دانند. اعتقاد به دنیای عادل باعث میشود بیش از آنچه عملاً روی زندگی تسلط داریم، خود را مسلط بدانیم. اگرچه تصور مبالغهآمیز در مورد تسلط خودمان میتواند خطرناک باشد، ولی در اکثر مواقع به سازگاری روانی ما کمک می کند. به همین دلیل هم هست که معتقدان به دنیای عادل، افسردگی و استرس کمتری دارند و رضایت آنان از زندگی بیشتر است. یکی دیگر از دلایل سازگاری روانی اجتماعی معتقدان به دنیای عادل این است که این اعتقاد روی رویکرد آنان به روابط اجتماعی تاثیر می گذارد. چون این افراد معتقدند اعمال و کردار خوب پاداش داده می شوند و اعمال و کردار بد تنبیه میشوند، بیشتر احتمال دارد سبک میان فردی سازگارانه و مهربانانه اتخاذ کنند. سازگاری معمولا مستلزم فدا کردن علایق و منافع فوری خود در پای دیگران و در جهت هدف های بلند مدت است. به همین دلیل هم معتقدان به دنیای عادل در روابط رمانتیک خود رضایت بیشتری دارند.
ولی این اعتقاد اشکالی هم دارد یکی از عوارض اعتقاد به دنیای عادل این است که در تبیین مصیبت های دیگران به اسنادهای دفاعی رو میآوریم. به عبارت دیگر مردم را مسبب بدبیاریهایشان فرض می کنیم. تحقیقات نشان می دهند وقتی توسط یک بیعدالتی آشکار تهدید می شویم، این گرایش در ما به حداکثر میرسد. در واقع با سرزنش کردن دیگران نه تنها به خودمان قوت قلب می دهیم که دنیا عادل است، بلکه یقین حاصل می کنیم که در شرایط آنها قرار نخواهیم گرفت.
---شکست مکرر منجر به درماندگی آموخته شده میشود
اعتقاد به دنیای عادل موجب تقویت حس کنترل شخصی انسانها و در نتیجه افزایش سلامت روانی آنها خواهد شد، اما وقتی انسانها و حیوانات فرار از یک وضعیت ناخوشایند را غیر ممکن می دانند، ممکن است متقاعد شوند، که نمیتوانند کاری کنند و هیچ رفتاری انجام نمیدهد و به دلیل این انتظارشان که رفتارشان تاثیری ندارد، دیگر دنبال تغییر دادن شرایط نمی روند. این واکنش روانشناختی درماندگی آموخته شده نام دارد، که عبارت است از تسلیم شدن منفعلانه در پی تکرار رویدادهای منفی اجتنابناپذیر.
با این پدیده میتوان توضیح داد که چرا بیکاران پس از چند بار بیکار شدن از پیدا کردن کار دست می کشند. متاسفانه وقتی نتیجه میگیرند که کاری از دستشان برنمی آید دیگر به راههای ممکن فکر نمی کنند.
---بسیاری از قضاوت های اجتماعی سوگیرانه و قضاوتهای سوگیرانه ممکن است در نهایت سودمند باشند
در مطالعات آزمایشگاهی خطاهای قضاوتی آزمودنی قطعی محسوب می شود. ولی در زندگی روزمره انسانها دائم بر مبنای بازخوردهایی که از محیط می گیرند قضاوت های اجتماعی خود را اصلاح می کنند. به دلیل همین انعطاف پذیری بسیاری از خطاهای انسان در قضاوت های اجتماعیشان در دنیای واقعی بر اثر تعامل با دیگران اصلاح می شوند.
---سبک تبیین بدبینانه و خوشبینانه
اشخاصی که در مورد رویدادهای غیر قابل کنترل اسناد های درونی بیشتری میدهند عزت نفس منفی تری دارند. کسانی که در مورد این رویداد ها اسناد های باثبات و کلی می دهند، نیز در مورد آینده بیشتر احساس درماندگی می کنند. وقتی کسی عادت می کند در مورد رویدادهای ناخوشایند به هر سه جنبه منفی اسناد ها متوسط شود، دارای یک گرایش اسنادی است که سبک تبیین بدبینانه نامیده می شود. این افراد بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند. از نظر این افراد اتفاقات بد ، علت درونی( مثلا من مقصرم ) و با ثبات (مثلاً همیشه همین طور است) و کلی (مثلاً در تمام وضعیت ها همین هست) دارند. اما وقتی اتفاق خوبی برای آنها میافتد، علل بیرونی ،بی ثبات و خاص را مطرح می کنند.
سبک اسنادی متضاد این سبک، سبک تبیین خوشبینانه است. خوشبین ها برای رویدادهای ناخوشایند و منفی علت بیرونی( مثل او مقصر است) و بی ثبات (مثل تکرار نخواهد شد) و خاص (مثل فقط در این مورد چنین اتفاقی افتاد) میآورند. در مورد رویدادهای مثبت و خوشایند هم اسناد های درونی، باثبات و کلی میدهند.
روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 156 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:37