روانشناسی اجتماعی(فصل هفتم)

ساخت وبلاگ

فصل هفتم: نفوذ اجتماعی

الف-نفوذ اجتماعی

_نفوذ اجتماعی مستلزم اعمال قدرت اجتماعی است.

نفوذ اجتماعی عبارت است از اعمال قدرت اجتماعی توسط اشخاص یا گروه ها برای تغییر دادن نگرش ها و رفتار دیگران.


قدرت اجتماعی نیرویی که شخص نفوذ کننده جهت ایجاد تغییر مورد نظر در اختیار دارد. این قدرت محصول دسترسی به برخی منابع و امکانات است مثل پاداش، تنبیه یا اطلاعات. این منابع و امکانات نیز محصول جایگاه اجتماعی افراد در جامعه هستند یا محصول علاقه و تحسین دیگران میباشند.

سه پیامد رفتاری نفوذ اجتماعی عبارتند از پذیرش، اطاعت، همرنگی.

پذیرش عبارت است از اجابت یک درخواست مستقیم در حضور دیگران.

قبول یک درخواست مستقیم علیرغم میل باطنی به دلیل اهمیت واکنش دیگران در صورت رد تقاضای شان برای ما است. پذیرش های درونی و باطنی مستلزم این هستند که به درخواست مورد نظر التزام عملی و عقیدتی داشته باشیم.

وقتی درخواست های دیگران را قبول نمی کنیم، ممکن است به دومین پیامد رفتاری نفوذ اجتماعی متوسل شوند یعنی اطاعت.

اطاعت عبارت است از اجرای یک دستور مستقیم‌ که معمولاً صادرکننده آن شخص قدرتمند یا دارای پایگاه بالای اجتماعی است. اطاعت از مظاهر قدرت یک امر متداول و نشانه پختگی شده است.

همرنگی عبارت است از تقلید کردن رفتار ها و عقاید سایر اعضای گروه بر اثر فشار بود.
استقلال یعنی عدم قبول کنترل دیگران.


ب-تحقیقات کلاسیک در زمینه هم رنگی

_شریف در تحقیق راجع به نحوه پیدایش هنجار، همرنگی با یک واقعیت مبهم را تحلیل کرد

تحقیق شریف تا حدودی در مخالفت وی با دیدگاه فردگرایانه مطرح در روانشناسی اجتماعی صورت گرفت و معتقد بود گروه چیزی بیش از جمع تفکر غیر گروهی افراد است. وی برای تایید نظرش نشان داد هنجارهای اجتماعی گروه نتیجه ی یک جو روانشناختی است که به صورت انفرادی بر اعضای گروه مستولی نیست.


در آزمایش شریف اثر حرکت خود زا مطرح بود که بدین ترتیب است که وقتی کسی در اتاقی تاریک به یک نقطه نورانی خیره می‌شود تصور می‌کند نقطه نورانی حرکت کرده است.
هنجار اجتماعی عبارت است از ملاک رفتاری و عقیدتی که توسط گروه ایجاد و اعمال می‌شود. نشان دادن فرایند تشکیل هنجارهای اجتماعی در واقع نشان دادن فرآیند کلی تر نفوذ اجتماعی است. آزمودنی ها در یک وضعیت بی ثبات و مبهم برای تعریف واقعیت به گروه روی آوردند.
شریف همچنین دریافت هرچه اطمینان آزمودنیها در مورد واقعیت کمتر بود، بیشتر احتمال داشت تحت نفوذ عقاید دیگران واقع شوند.

سومین یافته تحقیق شریف این بود که وقتی آزمودنی ها در مورد نحوه تعریف واقعیت مردد بودند، به شدت تحت نفوذ کسانی قرار می‌گرفتند که معتمد به نفس به نظر می رسیدند.

_اش در تحقیق راجع به قضاوت در مورد خطوط، همرنگی با اکثریت مبهم را تحلیل کرد
آزمودنی های تحقیق اش نشان دادند که به بسیاری از مردم می‌تواند القا کرد آنچه را چشم هایشان می‌بیند نادیده بگیرند و در عوض با قضاوت های نادرست دیگران هم رنگی کنند. تحقیقات بعدی نشان می‌دادند که همرنگی با عقاید دیگران آسان‌تر از مخالفت با عقاید دیگران است.


_همرنگی می‌تواند معلول نفوذ اجتماعی و اطلاعاتی باشد.

 

فشار گروه از دو منبع نشأت می گیرد:


نفوذ هنجاری عبارت است از همرنگی، پذیرش و اطاعت برای پاداش گرفتن و تنبیه نشدن( وابستگی پیامدی). نفوذ هنجاری نیز وابستگی پیامدی در پی دارد که عبارت است از وابستگی به دیگران جهت دریافت پیامدهای مثبت یا پاداش ها.

اگر آزمودنی های اش به این دلیل قضاوت خود را عوض می‌کردند که میترسیدند دیگران به آنها بخندند یا آنها را مسخره کنند، فشار هنجاری مطرح بود. ولی اگر به این دلیل پاسخ‌های خود را اصلاح می کردند که از نظر آنها دستیاران آزمایشگر دقیق تر بودند آن گاه فشار اطلاعاتی مطرح بود.

نفوذ اطلاعاتی عبارت است از همرنگی، پذیرش و اطاعت برای کسب اطلاعات دقیق(وابستگی اطلاعاتی). نفوذ اطلاعاتی وابستگی اطلاعاتی به دنبال دارد که عبارت است از اتکا به اطلاعات دیگران برای کاهش تردیدها. انسان ها غالباً برای کسب اطلاعات به گروه ها روی می آورند، خصوصاً وقتی در مورد قضاوتشان شک دارند.

_شاختر در مطالعه جانی راکو طرد شدن غیر همرنگ ها را بررسی کرد.

مطالعات نشان داد طرد اجتماعی نتیجه نهایی و شاید موثرترین شکل اعمال نفوذ هنجاری نسبت به غیر همرنگ ها است. به عنوان مثال بعضی از نوجوانان برای مشهور شدن و پذیرفته شدن در دارو دسته ها با معیارهای گروه همرنگ می شوند، مثلاً آبجو می خورند، سیگار می کشند و مواد مخدر مصرف می کنند.


ج-عوامل موثر بر همرنگی

تا اینجا فهمیدیم مردم وقتی همرنگی می‌کنند که شک داشته باشد بتوانند قضاوت دقیقی انجام دهند و دیگران در این شرایط معتمد به نفس باشند یا نگران ارزیابی منفی دیگران در مورد آنان باشد.

قسمت اول_عوامل وضعیتی موثر بر همرنگی

۱-اندازه گروه

وقتی اش تعداد دستیارانش را از یک نفر به پانزده نفر افزایش داد، متوجه شد همرنگی با افزایش اندازه گروه افزایش میافت، البته تا حد معینی. همرنگی تقریبا وقتی به اوج خودش می رسید که تعداد دستیاران سه یا چهار نفر بود. 


وقتی واقعیت واضح است همرنگی کردن افراد به مقدار نفوذ هنجاری گروه بستگی پیدا می کند، اضافه شدن نفرات گروه تا ۴ نفر یا بیشتر نفوذ هنجاری را افزایش میدهد، بنابراین همرنگی افزایش می یابد. ولی وقتی واقعیت مبهم است نفوذ اطلاعاتی مهم تر میشود، در این مورد از وابستگی اطلاعاتی یکی دو نفر هم به اندازه سه یا چهار نفر یا ۲۴ نفر نفوذ دارد.

۲-انسجام گروه و اهمیت موضوع

گروهی منسجم است که اعضایش مجذوب یکدیگر باشند، به طور کلی گروه های منسجم بیش از گروه های غیر منسجم باعث همرنگی میشوند.

۳-حمایت اجتماعی

یافته‌های تحقیقاتی نشان می‌دهند هرگونه مخالفت با اکثریت می‌تواند نفوذ هنجاری و در نتیجه همرنگی را کم کند. اش عملاً دریافت وقتی یکی از دستیارانش خط صحیح را انتخاب میکرد هم رنگی به شدت کاهش می یافت و به یک چهارم می رسید.

قسمت دوم_عوامل شخصی موثر بر همرنگی

۱-خودآگاهی

خودآگاهی خصوصی از همرنگی کم می کند و خودآگاهی عمومی آن را افزایش می دهد. یعنی کسانی که خودآگاهی خصوصی دارند بیشتر طبق معیارهای شخصی خودشان عمل می‌کند و کسانی که خودآگاهی عمومی دارند بیشتر تحت تاثیر معیارهای اجتماعی قرار می گیرد.

۲-نمایش خود

در بسیاری از فرهنگها همرنگی عمل خوشایندی نیست. تحقیقات نشان دادند اساس همرنگی و استقلال به ارزیابی های مردم از برداشتی که در دیگران ایجاد می‌کنند برمی‌گردد. مثلاً همرنگی وقتی بیشتر روی می دهد که نشانه هوش و روشنفکری تلقی شود یا وقتی قبول نگرش نفوذ کنندگان باعث شود انسان ضعیفی به نظر برسیم، در برابر نفوذ دیگران مقاومت علنی میکنیم.

۳-نیاز به فردیت

مردم گاهی برای حفظ هویت خویش از همرنگی خودداری نمی کنند.

۴-تمایل به کنترل شخصی 

گاهی اوقات مقاومت در برابر نفوذ اجتماعی صرفاً به این دلیل است که می‌خواهیم عنان اعمال خود را در اختیار داشته باشیم.

در نظریه واکنش روانشناختی گفته می‌شود که مردم معتقدند آزادی‌های رفتاری خاصی دارند و در برابر محدود شدن این احساس تسلط و کنترل خود، واکنش نشان می دهند و مقاومت می کنند.

۵-جنسیت و همرنگی

تحقیقات اولیه نشان می دهد زنها تا حدودی بیش از مردها هم رنگی می کنند، ولی تحقیقات جدید تر نشان می دهد که این توافق یا اصلا وجود ندارد یا خیلی کم است. این تفاوتهای جنسیتی اندک هم معلول نقش های اجتماعی مردان و زنان در فرهنگ آمریکایی و میزان نگرانی آنها در مورد نمایش خود است. یعنی وقتی زن ها خودشان را تحت نظر می دانند بیشتر همرنگی می کنند.

قسمت سوم_فرد گرا ها و جمع گرا ها از لحاظ الگوی همرنگی با هم فرق دارند

فردگرایی و جمع گرایی

بر طبق تحقیقات مردمان فرهنگ های جمع گرا بیش از مردمان فرهنگ های فردگرا به جلب تأیید گروه اهمیت می دهند و در صورت تایید نشدن احساس شرم خواهند کرد. از سوی دیگر اعضای فرهنگ‌های فردگرا خودمختاری را ترجیح می دهند و دوست دارند احساس کنند منحصر به فردند. لذا جمع گرا ها بیش از فردگرا ها با گروه خود همرنگی می کنند.

_در برخی شرایط اقلیت می‌تواند روی اکثریت نفوذ داشته باشد.

 
گرایش به نظر اکثریت معلول این عقیده متداول است که حقیقت به تعداد آدم ها بستگی دارد،( یعنی نفوذ اطلاعاتی) و باید مورد قبول آدم‌ها باشد،( یعنی نفوذ هنجاری). اساس این نفوذ اجتماعی را نیز قضاوت مثبت افراد تحت نفوذ در مورد اکثریت و کشش آنها نسبت به اکثریت تشکیل می دهد. ولی دیگران در مورد اقلیت ها نظری منفی دارند و به همین دلیل پذیرش آرای آنها توسط سایر اعضای گروه به وقت بیشتری نیاز دارد.

مسکوویکی می‌گفت مهمترین عامل در نفوذ گروه اقلیت طرز رفتار گروه اقلیت هنگام ارائه دیدگاه‌های مخالفش است، اقلیت ها برای نفوذ پیدا کردن روی اکثریت ها باید عقاید مخالف خود را همسان و آمیخته با اعتماد به نفس بیان کنند.

عامل دیگری که در نفوذ اقلیت روی اکثریت نقش مهمی دارد، مقدار تفاوت است. اقلیت های منفرد به کسانی اطلاق می‌شود که فقط از لحاظ عقاید با اکثریت تفاوت دارد در حالیکه اقلیت‌های مضاعف است در عضویت گروهی خویش نیز با اکثریت متفاوت هستند.


بالاخره نفوذ اقلیت ها وقتی به بیشترین حد خود می رسد که مواضع آنها با هنجارهای فرهنگی در حال شکل‌گیری همسو باشد.


د-پذیرش

 

گاهی در تلاش برای همراه کردن دیگران با خودمان بهتر است از آنها بخواهیم طبق میل ما رفتار کنند.

_سه عامل مروج پذیرش عبارتند از حسن خلق، تقابل و ارائه دلیل

 وقتی پایگاه اجتماعی افراد تقریباً برابر است ایجاد حال و هوای خوب نقش مهمی در قبولاندن خواسته ها پیدا خواهد کرد.


۱-حسن خلق: حسن خلق افکار و خاطرات خوب را فعال می‌کند و باعث می‌شود مردم احساس بهتری نسبت به درخواست‌ها پیدا کنند، دلیل دیگرش هم این است که آدمهای خوشحال کمتر احتمال دارد رویدادها را به طور انتقادی تحلیل کنند و بیشتر احتمال دارد درخواست ها را اجابت کنند. 


۲-تقابل: هنجار تقابل عبارت است از این که باید الطاف اعمال خوب دیگران را جبران کنیم. مثلاً قبل از تقاضای پول برای سازمان شان یک هدیه کوچک مثل گل یا خود نویس را به فرد می دهند.

۳-ارائه دلیل: ما هنگام قبول درخواست دیگران معمولا از آنها دلیل می خواهیم.


_راهبردهای دو مرحله‌ای پذیرش به دلایل متفاوتی موثرند

رودربایستی  : در این فن دو مرحله ای جهت پذیرش تقاضا ابتدا یک درخواست کوچک سپس درخواست بزرگتر مطرح می‌شود. اگر مردم تقاضای کوچک را رد کنند کمتر احتمال دارد درخواست بزرگتر را قبول کند. وقتی درخواست کوچک را می‌پذیرند خودانگاره آنها طوری شکل می‌گیرد که گویی خودشان را اهل همکاری در نظر می گیرند لذا با درخواست دوم نیز موافقت می‌کنند.

شرمنده سازی : این هم یک فن دو مرحله‌ای است که ابتدا یک درخواست بزرگ که به احتمال خیلی زیاد طرف مقابل آن را رد می کند و سپس درخواست بسیار کوچک تر مطرح می شود. در واقع هدف شخص متقاضی از همان ابتدا قبولاندن درخواست دوم است. اولین عدم پذیرش احساس شرمندگی ایجاد می کند و شانس پذیرش درخواست دوم را افزایش میدهد.


ه-اطاعت

_تحقیق میلگرام نشان می‌دهد که اطاعت از دستورات مخرب خیلی رایج تر از آن است که تصور میکنیم

_مردم دستورات مربوط به وارد آمدن آسیب روانی به دیگران را نیز اطاعت می‌کنند

_مشاهده ی کسانی که از دستورات سرپیچی میکنند تا حد زیادی اطاعت را کاهش میدهد. در آزمایش میلگرام افراد تنها بودند و در آزمایش گیمسون افراد به صورت گروهی آزمایش را انجام می دادند.

 


و-به سوی درک منسجمی از نفوذ اجتماعی

_در نظریه تاثیر اجتماعی گفته می‌شود که مقدار نفوذ دیگران در یک وضعیت معین به تعداد، نیرومندی و بی‌واسطه‌گی بستگی دارد

_دست کم گرفتن عوامل وضعیتی باعث می‌شود به نفوذ اجتماعی قهر آلود روی بیاوریم
خطای اسنادی بنیادی غالباً باعث می‌شود مردم فرهنگ های فردگرا قدرت وضعیت ها را در شکل دهی به رفتارشان به شدت دست کم بگیرند. علت این تصور هم این است که مردم دوست دارند روی زندگی خود کنترل داشته باشند.


ز-کاربردها

_آیا ممکن است تحت فشار به جرمی اقرار کنید که مرتکب نشده اید؟

مطالعات نشان می‌دهد وقتی فنون نفوذی بازپرس ها خیلی موثر واقع می شوند و پذیرش درونی روی می‌دهد مظنون های بیگناه نه تنها اقرار می‌کنند، بلکه واقعا خودشان را گناهکار می بینند. چنین نفوذی که نفوذ اطلاعاتی نامیده می شود در مطالعات شریف و در شکل گیری هنجار در گروه ها نیز دیده می شود. اما اقرارهای نادرست تحت تاثیر پذیرش بیرونی هم روی می دهد. در این مورد مظنون‌های بی گناه با اینکه میدانند بی‌گناه هستند اقرار می کنند تا جلوی بازپرسی های ناخوشایند را بگیرند. این نوع نفوذ هنجاری را در مطالعات اش می بینیم.

روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 225 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 12:04