بهداشت روانی(فصل نهم)

ساخت وبلاگ

فرا رفتن از خویش: فرایند برقراری تماس

روابط ضعیف می توانند منبع فشار روانی باشند و روابط خوب منبع کمال و شکوفایی. نظریه پردازان کمال توانایی ایجاد روابط عاطفی صمیمانه را یکی از ویژگی‌های اصلی کارکرد آرمانی تلقی می‌کنند. ویلسون می گوید مهمترین عامل موثر بر شادکامی همانا ارتباط موفقیت آمیز با دیگران است.

الف-برقراری تماس

_ارتباط

فرایند ارتباط یعنی رساندن پیام به شخصی دیگر و یا درک آنچه دیگری می کوشد به ما بگوید.

_منابع کژفهمی

۱-خطاهای گوینده

1-کوشش برای سخن گفتن بیش از حد در یک پیام
2-گفتار بیش از اندازه آرام و یکنواخت یاسریع
3-پوشاندن بخش اصلی پیام در زیر دریایی از جزئیات بی ارزش
4-در نظر نگرفتن دیدگاه شنونده

۲-خطاهای شنونده

1-فکر کردن به یک مسئله دیگر به جای گوش فرا دادن به آن چه گوینده می گویند
2-شنیدن آنچه مورد انتظار است و نه آنچه واقعا گفته شده
3-فقط توجه به آخرین چیزی که گفته شده است و نادیده گرفتن بقیه پیام
4-توجه به جزئیات بی ارزش و از دست دادن معنای اصلی پیام

_کاهش کژفهمی‌ها

برای کاهش تحریف‌های ارتباطی دو گام مفید وجود دارد: ۱-ارائه پسخوراند به معنای ارائه اطلاعات به فرد درباره عملکرد اوست، یعنی ارائه اطلاعاتی راجع به اینکه آیا پیام موردنظر دریافت شده است یا خیر ۲-فراهم آوردن یک جو پذیرنده و بی طرف و غیر تهدید کننده است، که در آن فرد احساس نمی‌کند مورد محاکمه قرار می گیرد و یا مورد انتقاد شدید از سوی دیگران است. ‌

_مهارت های گوش فرا دادن فعال

شاید بتوان شرایط رشد و خودشکوفایی که عبارتند از گرمی، همدلی و صداقت را در یک کلام تحت عنوان مهارت های گوش فرادادن فعال مطرح نمود. گرمی و محبت عبارت است از نشان دادن احترام به گوینده به عنوان یک شخص بدون توجه به آنچه وی می‌گوید. همدلی به معنای درک درست و دقیق گوینده و آگاه سازی او راجع به این مطلب است که وی را درک کرده ایم، یعنی فراهم آوردن پسخوراند برای گوینده. صداقت نیز به صورت بی پرده و روراست بودن با طرف مقابل مشخص می‌شود، این فرد احساس می‌کند که شما نقش بازی نمیکنید یا متظاهر نیستید.
گاتمن پی برد زن و شوهرهای شادکام به شکایت ها و مشکلات یکدیگر به گونه ای فعال گوش فرا می دهند.

_ارتباط غیر کلامی

به استثنای حالت چهره و حرکات بیانگر، یعنی ژست‌ها، ارتباطات غیر کلامی معمولاً بدون آگاهی طرفین صورت می گیرد، مثل حالت بدن، فاصله میان گوینده و شنونده و سبک بیان کلمات.
مشکل هنگامی پدیدار می‌شود که پیام های غیرکلامی برای فرستنده و دریافت کننده یک معنا را ندارند. معنای علائم غیر کلامی گاه از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی برای افراد مختلف یک فرهنگ فرق می کند. برای مثال فاصله مرسومی را که افراد در برابر یکدیگر حفظ می‌کنند، برای آمریکایی‌ها حدود ۴۸ سانتی متر یا کمتر نشان دهنده صمیمیتی است که فقط مناسب عشاق یا والدین و فرزندان می باشد. برای شهروندان برخی از کشورها این فاصله یک فاصله اجتماعی مناسب برای برخوردهای عادی در میهمانی تلقی می شود. انگشت شست به سوی بالا در ایالات متحده علامت آن است که همه چیز خوب و عالی است اما در یونان یک علامت بد و رکیک محسوب میشود.

انواع رایج اطلاعاتی که از راه های غیر کلامی مهم ارتباطی منتقل میشود عبارتند از:

۱-وضع اندامی

وضعیت آرمیده یا تنیده احتمالا از سوی دیگران به عنوان علامتی دال بر بی علاقگی نسبت به آنها تلقی می شود. خم شدن به سمت جلو با حالتی که زاویه ملایمی دارد، نشانه علاقمندی یا توجه است. تکیه به عقب و زاویه باز نسبت به جلو علامت بی علاقه‌گی یا علاقه کم است. خم شدن به سمت جلو همراه با حالت خودمانی و گشوده به طرف مقابل این علامت را می‌دهد که به صحبت‌های خود ادامه دهد.


۲-تماس چشمی

هنگامی که کسی مشغول شنیدن است، نسبت به زمانی که مشغول صحبت است، تماس چشمی بیشتری برقرار ساخته و آن را حفظ می‌کند. همینطور زمانی که کسی طرف مقابل را دوست دارد و یا دارد راست می‌گوید، تماس چشمی بیشتری برقرار می شود. افزایش تماس چشمی می تواند علامتی برای تشویق دیگری باشد. دوختن چشم‌ها به کف اتاق می تواند، علامتی برای آن که دیگری حرف خود را قطع کند باشد. افزایش تماس چشمی نیز می تواند نشانه صمیمیت یا تمایل به صمیمیت باشد. اما خیرگی دائمی ممکن است باعث ناراحت کردن طرف مقابل شود.

۳-لبخند

افرادی که لبخند می‌زنند معمولاً جذاب‌تر از افراد دیگر درجه بندی می شوند، حتی زمانی که به افراد درجه بندی کننده بگوییم مواظب تاثیر لبخند در ارزیابی خود باشد.


۴-لحن تمس

آرتور واسمر این سخن را پیش کشید که آمیزه‌ای از علائم غیر کلامی با عنوان مخفف لحن تمس را میتوان برای نشان دادن علاقه و دوستی بکار برد. این علایم عبارتند از لبخند و تبسم، حالت بدنی باز، نوازشگری مثل گذاشتن دست بر روی شانه طرف مقابل، تماس چشمی، متمایل شدن به سمت جلو و سر تکان دادن. کانگر و فارل دریافتند افرادی که از عناصر لحن تمس استفاده می‌کنند، در نظر دیگران از مهارت اجتماعی بیشتری برخوردارند.

-استفاده از علائم غیر کلامی برای بهبود ارتباط


مهارت های خوب صحبت کردن عبارتند از مهارت های خوب رفتار کردن. اگر شدت آهنگ صدایتان را متوسط کرده و تماس چشمی خوبی برقرار کنید شاید احتمال جدی گرفتن تقاضای شما بیشتر شود، اما صدای آرام با چشمانی رو به پایین چنین حالتی را ندارد.

_خود فاش سازی

فرایند آشکار ساختن اطلاعات شخصی برای طرف مقابل خود فاش سازی نام دارد. ویژگی اصلی روابط صمیمی عبارت است از تبادل تدریجی و رو به افزایش خود فاش سازی. با در اختیار گذاشتن اطلاعات خصوصی به فرد دیگر شما دارید با آن شخص می گویید من آنقدر به تو اعتماد دارم که این حرف را بزنم.

سیدنی جرارد که احتمالا علاقه‌مندترین پژوهشگر درباره خود فاش سازی است معتقد است که این از ویژگی های بسیار با اهمیت کارکرد روانی خوب به شمار می آید. او آن را در حکم نشانه سلامت شخصی و ابزاری برای کسب شخصیت سالم به شمار می آورد.

×××خودفاش‌سازی و علاقمندی

علاقمندی می‌تواند مقدم بر خودفاش‌سازی باشد، اما اگر کسی را دوست داشته باشیم از خودمان برای آن شخص بیشتر صحبت می‌کنیم. اما این امکان وجود دارد که عکس قضیه نیز صادق باشد. خودفاش‌سازی می تواند منجر به علاقه‌مندی شود. محققان دریافتند که آزمودنی ها هنگامی افراد تازه آشنا را بیشتر دوست میدارند که افراد مزبور راجع به خودشان اطلاعات را فاش ساخته باشند.

×××چه میزان از خودفاش‌سازی مناسب است؟

ما افرادی را که در اوایل رابطه خیلی زیاد خود را فاش می‌سازند دوست نداریم. آنهایی که در گفتن جزئیات خصوصی خود عجله می‌کنند ممکن است در نظر افراد بی ملاحظه یا ناپخته جلوه کنند. ما دیگران را زمانی بیشتر دوست داریم که در خودفاش‌سازی‌هایشان گزینشی عمل کنند. محققان متوجه شدند که ما از کسانی بیشتر خوشمان می‌آید که در حالت عادی تودار و ساکت به نظر می‌آیند اما خودشان را برای ما فاش می سازند. همچنین افراد سالم برای بسیاری از آدمیان خود را در سطح متوسط فاش می‌کنند و برای محدودی از افراد این خود فاش سازی در سطح خصوصی است.
یک عامل تعیین کننده برای مقدار مناسب خود فاش سازی عبارت است از موقعیت. آدمیان دوست دارند در موقعیت‌های غیر رسمی اطلاعات بیشتری فاش کنند تا موقعیت های رسمی یا شغلی. عامل دیگر در ارتباط با شخصی است که برای خودفاش‌سازی می‌شود. مردم دوست دارند خود را برای کسانی بیشتر فاش کنند که آنها را به مدت نسبتا طولانی می شناسند، نه کسانی که به تازگی آنها را دیده‌اند. سومین عامل و شاید مهمترین آنها مناسبت زمانی است. آلتمن و تیلور اظهار می‌دارند که معمولا خودفاش‌سازی در چند مرحله اتفاق می‌افتد و معمولاً تا اطلاعات خاصی از سوی طرفین فاش نشود، اطلاعات دیگری که خصوصی‌تر است بیان نمی شود. به نظر آنها خود فاش سازی همزمان با افزایش صمیمیت از یک الگوی معین تبعیت می کند.

در کناره گرفتن از کسی که برای فاش کردن اطلاعات شخصی‌اش آهسته عمل می‌کند سریع نجنبید. افراد مختلف درجات خودفاش‌سازی متفاوتی دارند. ممکن است طرف مقابل پس از آن که شما را بهتر شناخت، بیشتر خود را فاش کند. راه صمیمیت همیشه یک مسیر سریع نیست.


ب-کشش و جاذبه بین فردی

اگر سایر عوامل یکسان باشد بیشتر احتمال دارد جذب کسی شوید که با کفایت، باهوش، از لحاظ جسمانی زیبا و برخوردار از یک جایگاه بالاست. کسی که هم عقیده شما و از لحاظ سطح تحصیلات و زمینه قبلی شبیه شماست کسی که او را دائما می بینید و اوقات خوشی را با او تداعی می کنید. در واقع این امر همان چیزی که عقل سلیم میگوید. اما عقل سلیم می‌تواند رهنمودهای متناقضی در زمینه روابط بین فردی ارائه کند. `دوری و دوستی` و عکس آن `از دل برود هر آنکه از دیده رود` نمونه‌ای از این رهنمود هاست. اگر ٬کبوتر با کبوتر باز با باز٬ درست باشد ، متضادها جذب یکدیگر می شود چه معنایی دارد؟ وانگهی شما واقعا می توانید با استفاده از تحسین و تمجید دوست پیدا کنید؟ آیا باید خود را صعب الوصول و دست نیافتنی نشان دهید؟ آیا معتقدید زیبایی فقط امری ظاهری و سطحی است؟ در زیر نگاه نزدیک تری به عوامل موثر بر کشش و جذابیت بین فردی خواهیم داشت.


۱_مجاورت و فراوانی تماس

ما کسانی را که بیشتر می بینیم بیشتر هم دوست خواهیم داشت. حتی افراد غریبه ای را که با آنها صحبت نمی کنیم اگر در موقعیت های مختلف ببینیم، بیشتر از غریبه هایی که آنها را فقط در یک موقعیت می‌بینیم، دوست خواهیم داشت. تا زمانی که در این تعاملات به جای تعارض و تنش لذت وجود داشته باشد احساس کشش و جاذبه ما نیز برای آن اشخاص بیشتر می‌شود. برای بروز این تعامل ها، نزدیکی فیزیکی یا فراوانی تماس کافی نیست، برای گسترش صمیمیت بین افراد دو شرط وجود دارد: آنها باید به دفعات یکدیگر را ببینند و همچنین این دیدار ها باید در شرایط غیر رسمی مثل زمان استراحت بین دو کلاس باشد.


۲_شباهت


شباهت یکی از نیرومندترین عوامل در کشش و جاذبه بین فردی به شمار می آید. ما کسانی را دوست داریم که از لحاظ ظاهر، نگرش‌ها، پایگاه اجتماعی، تحصیلات، نژاد و سن با ما شباهت دارند. اهمیت شباهت در جاذبه می‌تواند ناشی از این اعتقاد باشد که تعامل های آینده لذت بخش و فارغ از تعارض خواهد بود. وقتی در میابیم چیز مشترکی با دیگران داریم احساس تعلق و وحدت می کنیم، همچنین این احساس را ایجاد می‌کند که عقاید ما درست است.

بر اساس نظریه تعادل و توازن، ارتباط وقتی از همخوانی و تعادل برخوردار است که مثلا شما جان را دوست داشته باشید و جان ورزش مورد علاقه شما را دوست داشته باشد یا برعکس. اما اگر شما از جان بدتان بیاید اما او عاشق ورزش مورد علاقه شما باشد، ناهمخوانی یا عدم تعادل ایجاد می شود. با توجه به نظریه تعادل ما به دنبال روابط هستیم که از هماهنگی و همسانی برخوردارند، لذا کسانی را دوست می داریم که به همان کاری علاقه دارند که ما میکنیم.
ضرب المثل قدیمی متضاد ها جذابند که مبتنی بر عقل سلیم است، تایید تجربی همسانی از پژوهش‌های کنونی دریافت نکرده است.

۳_جذابیت جسمانی

چقدر خوب بود اگر بر اساس زیبایی باطنی یا رفتارهای شخصی، که اختیار آنها در دست خودمان است، جذب یکدیگر میشدیم نه بر اساس ظاهر جسمانی، که فقط امری سطحی و ظاهری است. متاسفانه پژوهش نشان می‌دهد که جذابیت جسمانی اهمیت دارد.
افراد جذاب بیشتر از افراد نازیبا احتمال دارد که ازدواج کنند.

در پژوهش های دیگر معلوم شده است که امکان دارد افراد زیبا در نظر دیگران با کفایت تر جلوه کنند، مرتکب جرایم جدی کمتری شوند و ویژگی‌های مطلوب شخصی بیشتری داشته باشد. در نظر انسانها فردی که از لحاظ جسمانی جذاب است سایر خصوصیات مثبت را نیز دارد، همچنین احتمال دارد آدمیان چنین تصور کنند که افراد زیبا از نگرش های مشابه با مال خود برخوردارند. از آنجایی که احتمال علاقه‌مندی به کسانی که نگرش هایشان شبیه ماست، بیشتر وجود دارد. این مسئله خود دلیلی میتواند باشد برای علاقه‌مندی به افراد جذاب. عامل دیگر عبارتند از لذت بردن از دیدن این افراد و نیز این نکته که شاید اگر ما به افراد زیبا دوست باشیم، جذاب تر جلوه می کنیم.

۴_سایر جاذبه‌ها

آدم ها عموما به دنبال تماس و ازدواج با کسانی می گردند که از لحاظ جذابیت جسمانی شبیه به خودشان باشند. تمیزی، آراستگی و خوش پوشی نیز در جذابیت جسمانی نقش دارند و ما بر این عوامل تا حد زیادی تسلط داریم. سرانجام اینکه ممکن است انسان ها به دلایل دیگری جذب انسانهای دیگر شوند، مثل عوامل زیر:

4-1_هوش و کفایت

ما بیشتر جذب کسانی می شویم که باهوش و با کفایت هستند تا کسانی که فاقد این دو ویژگی به شمار می‌آیند. البته ما این افراد تحسین‌برانگیز را زمانی دوست خواهیم داشت که گهگاه یک اشتباه جزیی نیز داشته باشند.

4-2_پایگاه شغلی


اگر سایر عوامل یکسان باشد ما به افراد برخوردار از پایگاه اجتماعی و شغلی بالا علاقه مند می شویم.

4-3_مهارتهای گوش کردن و خود‌فاش سازی


4-4_برانگیختگی فیزیولوژیابی

برانگیختگی فیزیولوژیایی در کشش و جاذبه رمانتیک نقش دارد، هر چند منبع برانگیختگی اهمیت چندانی ندارد. در یک بررسی مصاحبه کنندگان زن از مرد ها در حین حضور روی یک پل سوالاتی به عمل می‌آورند. مردانی که بر بالای یک پل پرنوسان بلند و ترسناک مصاحبه کرده بودند، نسبت به کسانی که روی یک پل کوتاه تر و باثبات تر مصاحبه شده بودند، بیشتر جذب زن مصاحبه‌گر شدند. همچنین محققان دریافتند مردانی که به واسطه دویدن، گوش کردن به یک نوار شوخی یا شنیدن یک نوار ضبط صوت مخوف و ترسناک درباره قطع عضو انسان ها برانگیخته شده بودند به همدست زن خود پاسخ شدیدتری می‌دادند. البته وایت و همکارانش دریافتند که علاقه این مردان فقط برای یک زن زیبا بیشتر می‌شود، اما برای زنانه نازیبا بی علاقگی و نفرت افزایش می یابد.

طبق نظریه تعاملی شاختر-سینگر که در فصل ۵ گفته شد، هیجان های خاص محصول برانگیختگی فیزیولوژیایی و نیز تفسیر شناختی هستند. مردانی که در حضور یک زن جذاب خود را برانگیخته می‌بینند، ممکن است چنین نتیجه بگیرند که برانگیختگی آنها ناشی از کشش و جاذبه رمانتیک است.

4-5_پدیده لیلی و مجنون

در پدیده لیلی و مجنون مخالفت والدین به جای جلوگیری از بروز یک احساس، باعث تحریک عشق احساساتی می شود. ناکامی ناشی از مخالفت می‌تواند باعث افزایش برانگیختگی و در نتیجه اسناد عاشق بودن گردد.


4-6_پاداش‌ها

اگر می خواهید برای کسی جذاب به نظر برسید در صورتی که بتوانید با او فعالیت های لذت بخش و خوشایندی داشته باشید موفق تر خواهید شد. یکی از نیرومندترین پاداش‌ها عبارت است از علاقمندی به طرف مقابل. ما به کسانی علاقمند می شویم که ما را دوست دارند. این نکته به ویژه زمانی مصداق دارد که فرد در آغاز کار از طرف مقابل خوشش نمی آید، اما به مرور زمان رفتاری دوستانه پیدا کرده است. اگر عزت نفس ما پایین باشد احتمال علاقه مندی به فردی که ما را دوست دارد بیشتر خواهد بود.

پاداش ها تکلیف این سوال که آیا باید نقش فردی صعب الوصول را بازی کنیم معلوم می سازند. یعنی آیا ما قادریم با وانمود کردن به اینکه طرف مقابل را دوست نداریم، خودمان را نزد او جذاب تر جلوه دهیم؟ با اینکه این اندرز در اغلب اوقات به دیگران گفته می شود، اما نامحبوب بودن در نزد شخص به جای آنکه پاداش محسوب شود، تنبیه تلقی می گردد و در نتیجه می‌توان انتظار داشت که چنین چیزی موثر واقع نشود. در واقع این همان مسئله ای است که پژوهش نشان می دهد. لیکن صعب الوصول بودن از یک لحاظ می‌تواند موثر باشد. والستر دریافت ما به کسانی علاقه مند می شویم که ما را دوست دارند، اما تاکنون کس دیگری را دوست نداشته‌اند. ما افرادی را که فقط برای دیگران صعب الوصول هستند دوست میداریم. شاید این فکر که در جایی که دیگران ناموفق مانده اند ما توفیق یافته‌ایم، پاداش دهنده باشد.

اگر در اطراف فرد جذاب باشیم از لذت دیدن آن ها و لذت ناشی از فخر انعکاس یافته برخوردار خواهیم شد.

نظریه تبادل اجتماعی می گوید که روابط به صورت تابعی از تبادل پاداش ها ایجاد می شوند و دوام آنها نیز مرهون همین وضعیت است. یکی از طرفین کار خوبی برای دیگری انجام می دهد و آنگاه منتظر می ماند ببیند آیا دیگری نیز به رفتار متقابل دست میزند یا نه. اما در طول زمان پس از آنکه تاریخچه دراز مدتی از پاداش های دوجانبه شکل گرفت، این رابطه تبادلی ممکن است به یک رابطه اشتراکی مبدل شود. در این حالت ممکن است لذت پاداش دادن به طرف مقابل، تنها پاداشی باشد که شخص به دنبال آن می‌گردد.


ج-تنهایی

_انواع تنهایی

یانگ خاطرنشان می سازد که طول مدت تنهایی یک عامل مهم است و سه نوع تنهایی را نام میبرد:

۱-تنهایی گذرا به صورت دوره‌‌های کوتاه مدت و مختصر تنهایی است. هرچند زندگی اجتماعی شخص عموماً رضایت‌بخش به شمار می آید.

۲-تنهایی انتقالی فرد در گذشته نه چندان دور از روابط اجتماعی خوبی برخوردار بوده است، اما اخیرا به خاطر رویداد خاصی از قبیل طلاق، مرگ عزیزان یا رفتن از کنار همسایه قدیمی احساس تنهایی می‌کند.

۳-تنهایی مزمن که به مدت یک دوره چند ساله طول می کشد و طی آن هیچگونه رابطه اجتماعی خشنود کننده‌ای وجود ندارد.

گاهی میان تنهایی اجتماعی و تنهایی عاطفی تفاوت گذاشته میشود. تنهایی اجتماعی به واسطه فقدان شبکه اجتماعی به وجود می آید. احساس های بارز در این حالت عبارتند از ملال، بی هدف بودن یا احساس محرومیت و طرد شدگی. درمان نیز عبارت است از ورود به جرگه‌ای از دوستان و بستگان که با آنها می‌توان کارهایی را به طور مشترک انجام داد.
تنهایی عاطفی به خاطر فقدان یک دلبستگی عاطفی نزدیک و صمیمانه است. تنهایی عاطفی را نمی توان با دوست یابی برطرف کرد، بلکه باید صمیمیت عاطفی برقرار شود.


_تنهایی و تنها بودن

تنهایی به معنای تنها بودن نیست، ما می توانیم از تنها بودن خود لذت ببریم ، همچنین امکان دارد به رغم حضور دیگران در دور و برمان احساس تنهایی بکنیم. اما تنهایی و تنها بودن با یکدیگر رابطه دارند. با این که این امکان وجود دارد که با آدمیان تماس دائمی و منظمی داشته باشیم ولی ممکن است در عین حال از لحاظ عاطفی احساس تنهایی بکنیم. لیکن غلبه بر احساس تنهایی بدون تماس منظم با دیگران کاری بسیار دشوار است. خاصه اینکه افراد تنها غالباً فرصت‌های اجتماعی را از دست می‌دهند، زیرا تمایلی به انجام این کار ندارند. مانیچز در یک زمینه یابی که برای افراد بالای ۶۵ سال انجام داد دریافت، هر چه تعداد تماس های اجتماعی افزایش می یابد احتمال تنهایی کمتر می شود.

_علل تنهایی


رویدادهایی چون مرگ، طلاق، مهاجرت، باعث گسسته شدن شبکه‌های اجتماعی ما می شود. برخی ویژگی های شخصیتی نیز احساس تنهایی دخیل است مانند موارد زیر:


_عزت نفس پایین آدمی را از کوشش برای برقراری دوستی با دیگران باز خواهد داشت
_همچنین ادراک نادرست دیگران می تواند در روابط تداخل ایجاد کند
_ترس از موقعیت‌های اجتماعی یعنی خجالت نیز می تواند ما را از برقراری رابطه با دیگران باز دارد
_افکاری نظیر اینکه من نامطلوب هستم یا ممکن است دیگران مرا مسخره کنند ،هنگام برخوردهای اجتماعی می‌توانند در روابط اختلال ایجاد کنند.
_فکر کردن به این موضوع که صفات شخصی قابل ایرادی در ما وجود دارد و یا آنکه تنهایی را صرفاً می‌توان با یک رابطه رمانتیک درمان کرد.
_مهارت اجتماعی ضعیف باعث اختلال در روابط می شود. ممکن است به این خاطر تنها باشیم که نمی‌دانیم چگونه با دیگرانی که در دور و برمان هستند رفتار کنیم.

بهترین راه برای خنثی کردن این عوامل شاید صرفاً آن باشد که در دور و بر دیگران باشید. برخی از واکنش های آدمی در برابر تنهایی مثل فعل پذیری، پرخوابی، پرخوری، استفاده از آرام بخشها، تماشای بیش از حد تلویزیون، استفاده نادرست از الکل یا ماری جوانا و یا اعتیاد به کار می تواند انزوا و تنهایی را تشدید کند.

اگر از موقعیت‌های اجتماعی می‌ترسیم یک راه غلبه بر ترسهایمان آن است که خودمان را آنقدر در موقعیت‌های اجتماعی قرار دهیم که ترسمان زایل شود.


_مشکلات مربوط به روابط اجتماعی

بسیاری از آدمیان در ارتباط با جنس مخالف از مشکلات خاصی برخوردارند. مشکلات مربوط به این روابط رایج‌ترین شکایت دوره دانشجویان کارشناسی است که عبارتند از دشواری در برقراری و حفظ رابطه با افراد جنس مخالف. درمان‌های رایج عبارتند از حساسیت زدایی که پریشانی عاطفی ناشی از بودن در کنار افراد جنس مخالف را به حداقل می‌رساند. شناخت درمانی که به فرد کمک می‌کند تا افکاری را که منجر به رفتارهای نامناسب می شوند شناسایی و اصلاح کند. برنامه های آموزشی که برای افزایش مهارت های اجتماعی در موقعیت های مزبور طراحی شده‌اند.


_جرأت آموزی

در هر موقعیتی میزان معینی از مخالفت نیز وجود دارد. مثل نه گفتن به یک درخواست یا کوشش برای وادار ساختن کسی به عدم انجام کاری که شما را ناراحت می‌کند. این درگیری و برخورد می تواند کار دشواری باشد، جرأت آموزی کوششی است برای کمک به انسان در برخورد موثر با این موقعیت ها و استفاده از بیان علایق شخصی خود، بدون آنکه موجب آزردگی طرف مقابل شود.

آلبرتی و ایمونز ابراز وجود را اینگونه تعریف می کنند : رفتاری که شخص را قادر می سازد بر طبق علایق خود عمل کرده و از خودش بدون احساس اضطراب، دفاع کند و یا حقوق شخصی خود را بدون نادیده گرفتن حق دیگران کسب نماید. آنها بر این نکته تأکید دارند که ابراز وجود شامل بیان احساس های مثبت و همچنین احساس‌های منفی میشود. چنین تعاریفی مبهم هستند زیرا در اغلب اوقات مخالفت‌ها و عدم توافق نیز دقیقا راجع به این مسئله است که در یک موقعیت خاص حق با کیست؟

با این که بر سر تعریف صوری ابراز وجود همرایی وجود ندارد، اما از لحاظ عملی یعنی بر سر مهارتی که مربیان جرات آموزی در پی ایجاد آن هستند، توافق نظر به چشم می‌خورد. رفتار جرأت‌ورز روی‌هم‌رفته رفتاری است که به واسطه آن امیال شما به دیگری رسانده و فهمانده می‌شوند، بدون آنکه به احساس های او خدشه ای وارد شود.

هنگامی شما جرات ورزی می کنید که:


_به جای شکایت کردن نزد دیگران مستقیماً با فردی که با او مشکل دارید، صحبت می کنید.
_به جای انتقاد کردن از دیگری با او درباره آنچه انجام می دهد و در نتیجه شما را ناراحت میکند صحبت میکنید نگویید تو آدم بی ملاحظه ای هستی در عوض بگویید دوست دارم به موقع بیایی.
_به طرف مقابل می گویید چرا فلان چیز برای شما مسئله ساز است. این کار را با استفاده از زبان ٬من٬ انجام می‌دهید. نگویید تو من را دیوانه می کنی، در عوض بگویید وقتی تو آن کار را می کنی، من ناراحت می شوم. اگر به جای چیزی که نادرست است بر احساس هایتان تکیه کنید، احتمال کمی وجود دارد بتوانید یک بحث را به پیش ببرید.
_به طرف مقابل تان می‌گویید دوست دارید چه کاری انجام بدهد (نگویید این امتحان خوب نیست، در عوض بگویید ممکن است به جواب من به سوال ۶ نگاه کنید).
_با آهنگ مناسب صحبت می کنید نه خیلی ملایم و نه خیلی بلند و نیز تماس چشمی خوبی برقرار می سازید، به طوری که او بفهمد منظور شما چیست.

رفتار جرأت‌ورز نه منفعل است و نه پرخاشگر. علاوه بر این رفتارهای غیرکلامی خاصی نیز وجود دارد که معمولا با هر کدام از این رویکردها همراه هستند. پیام منفعل با صدای ملایم و تماس چشمی ضعیف همراه است. پیام پرخاشگرانه با صدای بسیار بلند و حرکات بیانگر خصمانه مثل مشت‌های گره کرده ارائه می شود و پیام جرأت‌ورز با صدای مناسب و نسبتاً بلند و تماس چشمی خوب همراه است.

روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 12:04