تاریخ ایران

ساخت وبلاگ

استبداد صغیر

استبداد صغیر به دوره‌ای یک ساله از تاریخ سیاسی ایران اطلاق می‌شود که از تیر ۱۲۸۷، با به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط محمدعلی شاه آغاز گردید و در تیرماه ۱۲۸۸ با فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان و پناهنده شدنمحمدعلی شاه به سفارت روسیه پایان یافت. در این دوره عده‌ای از روزنامه‌نگاران، نمایندگان مجلس و آزادی‌خواهان دستگیر و اعدام شدند یا از تهران گریختند، اما با مقاومت مشروطه‌خواهان سایر شهرها خصوصاً مجاهدین تبریز، نهضت مشروطه زنده ماند و سرانجام با حرکت مجاهدین تبریز و گیلان و نیز مشروطه‌خواهان ایل بختیاری به سمت تهران و فتح پایتخت این دوره پایان یافت. پس از فتح تهران مشروطه‌خواهان با صدور بیانیه‌ای محمدعلی شاه را از سلطنت عزل و فرزند خردسالش احمد میرزا را به جای او منصوب کردند.


میرزا یوسف خان مستشارالدوله ۱۲۳۹ ق - ۱۳۱۳ ق (۱۸۲۳ م - ۱۸۹۵ م)،

از پیشروان و آزادیخواهان دوره ناصرالدین شاه و از همفکران میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان، بود. مستشارالدوله مردی روشنفکر بود و همیشه آرزوی نظم و اقتدار کشور را در سر می‌پرورانید.
او کسی بود که با نوشتن رسالۀ یوسفی و یک کلمه، می‌خواست قانون را جایگزین سلطنت مطلقۀ ناصری کند و به همین جرم ماه‌ها در سیاه چال قجری، کتک خورد.

مستشارالدوله در سال ۱۳۰۶ ه. ق نامه مفصلی به مظفرالدین میرزا نوشت و خواهش کرد که آن را از نظر شاه بگذرانند. وی در آن نامه از حکومت استبدادی و فساد دربار انتقاد و اصلاحات مملکتی و ایجاد حکومت قانون و برقراری آزادی و مساوات را خواستار شده و گوشزد کرده بود که اگر زمامداران ایران خود در صدد تأسیس دولت مقننه برنیایند، سیر حوادث تاریخ آن را تحمیل خواهد کرد.

سخنان مستشارالدوله با مزاج دربار ناصرالدین شاه سازگاری نداشت،

شکنجه‌گر او موظف بود که او را با کتابش کتک بزند. آنقدر کتاب یک کلمه را بر سر میرزا یوسف کوبید که کور شد و در همان حال در گوشۀ زندان، در نهایت غربت و مظلومیت درگذشت.

صور اسرافیل از جراید معروف، مهم و مؤثر صدرمشروطیت بود. شماره نخست این نشریه ۱۴ دی ۱۲۷۶ یزدگردی پارسی منتشر شد. جهانگیرخان شیرازی وقاسم‌خان تبریزی با همکاری میرزا علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) صور اسرافیل را منتشر می‌کردند.
جذاب‌ترین بخش آن هفته‌نامه را ستون فکاهی آن دانسته‌اند که به عنوان چرند و پرند به قلم علی اکبر خان قزوینی (دهخدا) و با امضای دخو نوشته می‌شد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر می‌کرد و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بی‌سابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامه‌نگاری ایران و نثر معاصر پدیدآورد.

در روز ۲۲ جمادی‌الاولی، ۱۳۲۶ قمری، مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازی، رحمةالله علیه، یکی از دو مدیر صوراسرافیل را قزّاق‌های محمّدعلی شاه دستگیر کرده، به باغ شاه بردند و در ۲۴ همان ماه، در همان‌جا، او را با طناب خفه کردند.
 


حاجی میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین (۱۲۸۷–۱۲۳۹) از خطبای مشهور دوره مشروطیت و در شمار یکی از اصلی‌ترین واعظان مشروطه خواه شناخته شده‌است. او یکی از مدیران انجمن باغ میکده[۶] و از بنیان‌گذاران مدارس جدید پس از توپ بستن مجلس دستگیر شد و درباغ‌شاه در مقابل محمدعلی‌شاه به قتل رسید.

روزنامه‌نگارانی همچون صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین را همراه قاضی ارداقی، آنقدر در باغ شاه و در جلو چشم شاه، شکنجه کردند که وقتی مُردند، شکنجه‌گران خوشحال شدند؛ چون دیگر توان و نیرویی برای ادامۀ شکنجه نداشتند.
 


2 تیر 1287

ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان درحالی که نمایندگان آن اولین مجلس مشروطه را تجربه می‌کردند، به دستور" لیاخوف" فرمانده نظامیان روسی و حمایت" محمد علی شاه قاجار" به توپ بسته شد. تاساعات ظهر دست کم 300 نفر از مشروطه‌ خواهان در حد فاصل میدان بهارستان تاسفارت انگلیس در خیابان فردوسی، جان خود را از دست دادند.
 


نوری از رهبران قیام تنباکو در تهران و از مخالفان جنبش مشروطه و مدافعان مشروطه مشروعه و معتقد به انحراف فرهنگی مشروطه بود. شیخ فضل‌الله در آغاز جنبش مشروطه از مخالفان سید محمد طباطبایی وعبدالله بهبهانی و از متحدان میرزای شیرازی، میرزاحسن آشتیانی، حسین محدث نوری، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و عین‌الدوله نخست‌وزیر مقتدر مظفرالدین شاه بود اما پس از مدتی به مشروطه‌خواهان پیوسته و در مهاجرت به قم به آن‌ها همراهی کرد، اما پس از مدتی به مخالفت باسیدین سندین و مشروطه برخاست. او در مخالفت با مشروطه، هم عهد و پیمان محمدعلی شاه و امین السلطانبود و شاه هم پول می‌داد و هم دستور می‌داد.

عبدالعلی حائری از محققین تاریخ مشروطه در علت جدایی شیخ فضل‌الله از مجلس و مشروطیت می‌نویسد که پس از تصویب قانون اساسی (در سال ۱۲۸۵ شمسی/۱۹۰۷ میلادی)، شیخ فضل‌الله که متوجه شد مشروطه با اسلام سازگاری ندارد، از دیگر رهبران روحانی انقلاب جدا شده و به مخالفت با تصویب قوانین برگرفته از قوانین غربی پرداخت. این مخالف ریشه در مسائل ایدئولوژیکی و نظری داشت، شیخ فضل‌الله اعلام داشت که برای مطابقت این قوانین با قوانین اسلامی باید از پنج نفر از مجتهدین طراز اول تهران به انتخاب علماء، امور مجلس را تحت نظارت خود قرار دهند تا از تصویب قوانین مخالف شرع مقدس اسلام جلوگیری نمایند.

شریف کاشانی ریاست انجمن باغ میکده در مورد شیخ فضل‌الله نوری: او در مخالفت با مشروطه، هم عهد و پیمانمحمدعلی شاه بود و تمام حرکاتش از تحریکات او بود، شاه هم پول می‌داد و هم دستور می‌داد.


ستارخان (۲۸ مهر ۱۲۴۵ بیشک ورزقان - ۲۵ آبان ۱۲۹۳تهران) با نام اصلی ستارخان قراچه‌داغی از سرداران ترک زبان ایرانی جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملیاست. وی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریزایستاد.

بعدازظهر اول شعبان ۱۳۲۸ق قوای دولت مشروطه، که جمعاً سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم‌خان، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیهٔ وقت، باغ اتابکرا محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده کردند و به فاصلهٔ ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصام السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.

بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین تهران شد؛ پزشکان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را کردند، بر اثر اصابت گلوله هر دو استخوان ساق پا شکسته بود و زخم دچار عفونت بود، دو بار پزشکان معالج (لقمان الدوله، حسین خان نظام الحکما، و دو پزشک خارجی) اقدام به عمل جراحی و تمیز کردن زخم نمودند و پس از مدتی شکستگی و زخم بهبودی نسبی پیدا کرد و با وجود کوتاهی پا می‌توانست با عصا راه برود. ستارخان که از دولت مشروطه کنار گذاشته مطرود و منزوی بود، پس از این واقعه نزدیک به چهار سال زندگی کرد؛ حتی مکاتباتی برای دفع اجنبی و اعلام آمادگی برای رفع اشغال و فجایع روس‌ها در آذربایجان، با دولت مرکز حتی عین الدوله (محاصره‌کننده تبریز) داشت که وقعی گذارده نشد.


در زمان پهلوی دوم قوهٔ مقننهٔ ایران دومجلسی شد و همراه با مجلس سنا در حکم مجلس ایران بود. مجموعه مجلس شورای ملی و مجلس سنا را اغلب با نام مجلسَین می‌خواندند.

از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ش تا انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ش کلاً ۲۴ دوره مجلس شورای ملی تشکیل شد که البته در میان برخی از این دوره‌ها ایام فترت پیش می‌آمد و کشور بدون مجلس می‌ماند.

پس از انقلاب، قوهٔ مقننه دوباره تک‌مجلسی شد و نام مجلس طبق قانون‌اساسی جمهوری اسلامی ایران مجلس شورای ملی ماند؛ ولی نمایندگان نخستین مجلس آن رامجلس شورای اسلامی می‌خواندند.[۲] پس از سه دورهٔ مجلس، در بازنگری قانون‌اساسی سال ۱۳۶۸، نام مجلس رسماً به مجلس شورای اسلامی تغییر نام یافت.


رضا شاه

در ۳ آبان ۱۳۰۲ رضاخان با فرمان احمدشاه قاجار به نخست‌وزیری گمارده شد و ابتدا تلاش ناکامی در جهت جمهوری‌خواهی کرد؛ ولی در سال ۱۳۰۴ به پادشاهی رسید. سرانجام در سال ۱۳۲۰، پس از اشغال ایران به دست متفقین، با اولتیماتوم بریتانیاوی مجبور به ترک ایران و واگذاری سلطنت به ولیعهدش شد. سه سال بعد در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی درگذشت.
 


عبّاس میرزا (زادهٔ ۴ ذی‌الحجهٔ ۱۲۰۳ ه‍.ق/۲۶ اوت ۱۷۸۹ م در نوا، مازندران – درگذشتهٔ ۱۰ جمادی‌الثانی ۱۲۴۹ ه‍.ق/۲۵ اکتبر ۱۸۳۳ م در مشهد) نامدار به عبّاس میرزا نایِب‌ُالسَّلطَنه از شاهزادگان قاجار و فرزند فتحعلی‌شاه و آسیه خانم بود که در فاصلهٔ سال‌های ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۳ م ولایتعهدی ایران و نیابت سلطنت پدرش در آذربایجان را بر عهده داشت. او قبل از مرگ پدرش درگذشت.

شکست‌های ایران در برابر روسیه، سبب توجه عباس میرزا و میرزا بزرگ به این موضوع شد که سلاح‌های قدیمی و ارتش نامنسجم در برابر ارتش روسیه پیروز نخواهد شد. ازاین‌رو، دولت ایران به این نتیجه رسید که جوانان ایرانی را برای فراگیری علوم غربی به اروپا بفرستد.
 


علی‌اکبر داور

سیاستمدار ایرانی دورهٔ رضاشاه

علی‌اکبر داور (زادهٔ ۱۲۶۴ در تهران -اصالتاً چهاردانگهٔساری - ۱۳۱۵ تهران) از رجال سیاسی دورهٔ رضاشاه بود که در پست‌های وزیر مالیه در کابینه محمدعلی فروغی(۱۳۱۲–۱۳۱۵)، وزیر معارف (فرهنگ)، وزیر عدلیه(دادگستری) انجام وظیفه کرد و به بنیادگذار دادگستری نوین ایران نامور شده‌است. پدرش کربلائی علی خان اردلان معروف به کلبعلی خان متولد روستای کنیم درکیاسر و بخش چهاردانگه شهرستان ساری بود که خزانه‌دار دربار قاجار بود ایجاد نظام قضایی در کشور، تأسیس ادارهٔ ثبت احوال، تدوین قانون ثبت اسناد، قانون ثبت املاک، قانون ازدواج و طلاق و تأسیس بیمه ایران از مهم‌ترین دستاوردهای او بود.

علی‌اکبر داور در ۲۰ بهمن ۱۳۱۵ درگذشت. برخی روزنامه‌ها مرگ او را ناشی از سکته قلبی دانستند، در حالی که دیگران آن را خودکشی به‌شمار آوردند. برخی دیگر نیز مرگ او را بی‌ارتباط با لایحهٔ پیشنهادی او به مجلس در راستای گفتگو با آمریکاییان ندانسته‌اند. این لایحه به شدت از سوی بریتانیا و شوروی مورد اعتراض بود.داور همچنین پیش از مقام وزارت، در یکی از روزنامه‌های آن هنگام مقاله‌ای با عنوان اسرار عدلیه به چاپ رساند که درون‌مایهٔ آن انتقادی به یکی از آرای محاکم وقت بود.

پذیرفته‌ترین گفتار این است که داور به دلیل توهین و بی‌احترامی از سوی رضاخان دست به خودکشی زده‌است. می‌گویند داور پس از آن که مورد بی‌مهری رضاشاه قرار گرفت به خانه رفت. مقداری تریاک در الکل حل کرد، خورد و خوابید. فردا که جنازه او را در بستر یافتند نوشته‌ای هم در کنار تختش بود. داور روی آن یادداشت، سروده نامی کلیم کاشانی را نوشته بود:

افسانه حیات دو روزی نبود بیشآن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشتیک روز صرف بستن دل شد به این و آنروز دگر به کندن دل زین و آن گذشت

داور هنگام خودکشی تنها ۱۵ تومان پول نقد در جیب پالتو داشت که تنها دارایی نقدی دولتمردی بود که روزگاری در جایگاه وزیر مالیه، اقتصاد کشور را زیر فرمان داشت. علی‌اکبر داور به امیر کبیر دوره پهلوی ملقب شد.[۲] بیشتر دولتمردان دوره پهلوی از داور و اصلاحاتش ستایش کرده‌اند ولی مخالفان او می‌گویند داور از پایه‌گذاران سلطنت استبدادی بود که خود در آتش آن سوخت.[۲]

کلارک (Clarac) کاردار سفارت فرانسه در ۵ اسفند ماه ۱۳۱۵ (دو هفته پس از مرگ داور) به وزارت خارجه فرانسه می‌نویسد:

دولت می‌کوشد تا به مردم بقبولاند که وزیر دارایی در اثر یک حمله قلبی جان سپرده‌است، اما خبر خودکشی او فوراً در همه جا پخش می‌شود. تا یکی دو روز خبر مغضوب شدن داور پنهان نگه داشته شد. رضا شاه دستور داد که هیچ مراسم رسمی برای داور بر پا نشود، ولی در اثر دخالت رئیس‌الوزراء، رضا شاه از تصمیم خود صرف نظر کرد


عبدالحسین تیمورتاش (زاده ۱۲۶۲ نردین - درگذشته ۹ مهر۱۳۱۲ تهران)، ملقب به سردار معززالملک و سردار معظم خراسانی، دولتمرد ایرانی دوره‌های قاجار و پهلوی بود. تیمورتاش از کسانی بود که در برانداختن قاجارها و برآوردن پهلوی‌ها کوشش بسیار کرد. در دوره رضاشاه نخستین وزیر دربار بود و نقش مهمی در سیاست خارجی ایران بازی کرد. چند سال بعد مورد غضب رضاشاه قرار گرفت و در ۱۳۱۲ در زندان قصر کشته شد.

تیمورتاش از طرف مردم خراسان در دومین دورهٔ مجلس شورای ملی نماینده بود. با بسته شدن مجلس او به فرماندهی نیروهای نظامی خراسان برگزیده شد. وی در دوره‌های آینده مجلس نیز تا مجلس ششم نماینده بود. در زمان میان دو مجلس سوم و چهارم حاکم گیلان شد و به نبرد با نیروهای میرزا کوچک خان جنگلی پرداخت و گروهی را از جمله دکتر حشمت را به دار آویخت و سرانجام برکنار شد.


نگرانی رضاشاه از آینده فرزندش که ولیعهد و جانشین او محسوب می‌شد از دیگر دلایل دور کردن تیمورتاش از صحنه قدرت به‌شمار می‌رود، زیرا رضاشاه می‌پنداشت تیمورتاش قدرتمند مجال حضور به ولیعهد سیزده ساله را نخواهد داد و خود جانشین پهلوی می‌شود.

انگلیسی‌ها که می‌دانستند رجال ایران و حتی رضاشاه زیر نفوذ تیمورتاش قرار دارند سعی در نابودی وی کردند. مطبوعات انگلیس و سایر کشورهای زیر سلطه انگلستان مطالبی را در مورد پیشرفت ایران و جانشینی تیمورتاش مطرح کردند و شایع شد که کیف محتوی اسناد مهم مفقود شده‌است. سرانجام در آذرماه سال ۱۳۱۱ به دستور رضاشاه قرارداد دارسی لغو و تیمورتاش متهم به جاسوسی گردید.

مهم‌ترین فرضیه مطرح شده دربارهٔ علت برکناری تیمورتاش دسیسه و دخالت دولت انگلیس است. طی مذاکرات طولانی تیمورتاش و سر جان کدمن (که در آن تیمورتاش به افزایش سهم ایران از درآمدهای نفت پافشاری می‌کرد) انگلیسی‌ها به این نتیجه رسیدند که وجود او مانع حل مسئله نفت است، لذا اسباب سقوطش را فراهم کردند. چاپ مقاله‌ای در روزنامه تایمز با عنوان شاه و مستشارانش در ۹ ژانویه ۱۹۳۳ دو هفته پس از عزل تیمورتاش که احتمالاً به دستور وزارت خارجه انگلیس صورت گرفت به منظور جلوگیری از بازگشت تیمورتاش به صحنه قدرت بود تا مذاکرات نفت به نتیجه برسد.

همچنین بر پایه سندی به نظر می‌رسد که انگلیس دو سال قبل از عزل تیمورتاش کنار گذاشتن وی را از صحنه سیاست پیش‌بینی کرده بود. سازمان جاسوسی انگلیس نیز برای بی‌اعتبار کردن تیمورتاش اطلاعات مربوط به وی را در اختیار رضاشاه قرار می‌داد.

شایعاتی نیز در خصوص ارتباط تیمورتاش با روس‌ها وجود داشت. به گفته باژانوف (دستیار استالین و منشی حزب کمونیست شوروی که در ۱۹۲۸ به غرب پناهنده شد) تیمورتاش جاسوس روس‌ها بود و اطلاعات مهم را در اختیار روس‌ها قرار می‌داد. آقابیگ اوف دیگر مأمور شوروی نیز از تیمورتاش به عنوان خدمتگزاری صدیق نام برده‌است که کلیه اهداف سیاسی و اقتصادی شوروی را تأمین می‌کرد.


قیام مُختار ، جنبشی به رهبری مختار بن ابی عبید ثقفی با هدف خون‌خواهی از شهدای کربلا . این قیام در سال ۶۶ قمری در کوفه شروع شد و در آن بسیاری از عاملان شهادتامام حسین(ع) و یارانشان از جمله عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد، شمر بن ذی الجوشن و سنان بن انس کشته شدند. قیام مختار با نام محمد بن حنفیه صورت گرفت.


قرارداد گس-گلشاییان یا قرارداد الحاقی، قراردادی است که در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۲۸ بین دولت ایران و نمایندگانشرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان ضمیمه قرارداد ۱۹۳۳امضا شد. بر اساس این قرارداد شرکت نفت تعدیلاتی در مبالغ پرداختی به ایران را می‌پذیرفت.

نام قرارداد از نام دو تن از مذاکره کنندگان یعنی سِر نویل گَس (از مقامات شرکت) و عباسقلی گلشائیان (وزیر دارایی ایران) گرفته شده‌است.

این قرارداد با تلاش اقلیت مجلس پانزدهم (خصوصاًحسین مکی) به تصویب مجلس شورای ملی نرسید و به جای آن قانون ملی شدن صنعت نفت در دوره شانزدهم تصویب شد.
 


فَترَت (از عربی: سستی یا کُندی) به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است.

این اصطلاح بیشتر برای فاصله زمانی میان دو دوره پادشاهی بکار می‌رود. به دوره انتقالی میان دو دوره بزرگ‌تر هم دوران فترت گفته می‌شود.

ایام فترت یا دوران فترت، در فرهنگ سیاسی معاصرایران به دورهٔ بین دو دوره مجلس نیز گفته می‌شود، یعنی دوره‌ای که مجلس قبلی تعطیل شده و مجلس تازه شروع نشده‌است.

سستی، ضعف. زمان بین دو نوبت تب. مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه.

نزول قرآن به پیامبر برای مدتی قطع گردید که این امر را فترت می‌نامند فترت در لغت به معنی قطع تنفس، حبس و تعطیل است. مدت این دوره حداقل ۱۲ روز و حداکثر ۴ ماه بوده‌است. علت این قطع نیز ظاهراً وعده ایست که پیامبر به مشرکین داده بودند بدون اینکه ان شاء الله بگویند و این ترک اولی موجب قطع وحی گردید. پس از قطع وحی سوره والضحی نازل شد.

روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 190 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 23:32