درمان عاطفه هراسی (فصل7و8)

ساخت وبلاگ

فصل هفتم

 

بازسازی عاطفه : تجربه عاطفه

۱-مرور کلی تجربه عاطفه

تجربه عاطفه قلب درمان پویشی کوتاه مدت موثر ترین مواجهه زمانی اتفاق می افتد که بیمار بتواند سطوح متوسط تا بالای تجربه عاطفه نظیر هق هق کامل یا خشم کشنده را تجربه نماید.میبایست به بیمار کمک کرد با گامهای کوچک در عین تنظیم اضطراب به سمت تجربه عاطفه قدم بردارد و الا حساسیت زایی بجای حساسیت زدایی تعارض ایجاد میکند.

زمان مناسب برای تمرکز بر تجربه عاطفه 

درمانگر باید اطمینان حاصل نماید که ۱-نمره GAF بالای ۵۰ دارد ۲-احساس توانایی برای تحمل تجربه عاطفه میکند.۳-کنترل تکانه خوب را به مدت یک تا سه سال حفظ کرده باشد۴-سابقه کنش آوری مخرب ندارد .اگر ملاکهای گفته شده وجود داشت بیمار درصورتی قادر به پیشرفت به سمت تجربه عاطفه خواهد بود که ۱-از رفتارهای اجتنابی دفاعی خود آگاه باشد (بازشناسی دفاع) ۲-احساس آمادگی برای تغییر بکند (رهاسازی دفاع)۳-دارای مفهوم انطباقی از خود و دیگری باشد.

درمانگران ممکن است بسته به نیازهای بیمارانشان ، تصمیم بگیرند که احساسات خود را آشکار کنند.

بیماران اغلب ترس از این دارند که رک بودن آنها ، تمسخر یا تحقیر از جانب درمانگر را به دنبال داشته باشد و در نهایت منجر به ایجاد فاصله گردد.

درمانگران باید مراقب درگیری بیش از حد و همچنین میل متداول تر به گریختن از احساس  و پرداختن به تسکین بیمار و در نتیجه غفلت از ضرورت عاطفی ، باشند.

برای اینکه درمانگر بتواند هق هق بیماری که به شدت گریه میکند را تحمل کند ، قبلا باید خود وی این گریه های هیجانی را تجرب  و مدیریت کرده باشد.

به منظور برقرار نگه داشتن فرایند مواجهه با عاطفه ، مقادیر متوسط اضطراب باید برانگیخته شوند .با این حال اضطراب زیاد میتواند آسیب زننده بوده و در حقیقت عاطفه هراسی را افزایش عاطفه ها و اضطرابی که ایجاد میکنند ، باید بصورت مداوم ، با مقادیر کم، تجربه شوند تا جایی که بیماران در مورد توانایی خود برای کنترل آنها احساس راحتی کنند.

ترس های رایج مربوط به مواجه شدن با احساس ها

۱-شرم مرتبط با داشتن احساس : چرا من از عهده پشت سرگذاشتن این احساس بر نمی آیم ؟

مثال : شرم از گریه کردن

بیمار : گریه کردن چه فایده ای دارد ، اتفاقیه که افتاده و من فقط میخوام اونو پشت سر بگذارم

درمانگر  : البته ، حق داری.اما طنزش در اینه که اونچه که تو رو درگیر نگه داشته این هست که چقدر سخت تلاش میکنی که گریه نکنیD ، اگر احساست رو تجربه کنی انرژی که صرف دورنگاه داشتن اون احساس میکنی آزاد میشه و باعث میشه حرکت کنی.

۲-عدم نامگذاری احساس ها: آیا احساس های من قابل توجیه ، صحیح یا درست هستند؟

بیماران باید به علامتهای درونی خود همیشه توجه کنند و از خود بپرسند که احساسات من چه چیزی به من میگویند؟حتی اگر احساسی مخرب یا خودستیز است ، در صورتیکه محدود به خیال است و عملی نمیشود مشکلی بوجود نخواهد آورد.

مثال : 

بیمار : به محض شروع عشق بازی ، می خوام که همسرم خشن باشه.آیا من مریضم؟

درمانگر : احساس ها درست یا غلط نیستند، مهمه که به اونها توجه کنی ، چون میتونی ازشون چیزی یاد بگیری.

۳-ترس از غلبه عاطفه : اگر کنترلم را از دست بدهم چه خواهد شد ؟

مثال : 

-ترس از خشم : نکنه من یک هیولای خشمگین بشم که دیگران طردم کنند

-ترس از میل جنسی : نکنه من بی بند و بار بشم 

-ترس از سوگ :گریه من تمام نخواهد شد.

ترس از شرم :من نفرت انگیز به نظر خواهم اومد و طرد میشوم

ترس از احساس مثبت درباره خود:من متکبر و خودخواه به نظر میرسم و در نتیجه من را تنها میگذارند.

 


۲-مواجهه با احساس هراس برانگیز یا عاطفه هراس آور

با استفاده از تجسم هدایت شده، درمانگر باید به بیمار کمک کند تا سه مورد زیر را انجام دهد : 

۱-نام گذاری صحیح کلامی عاطفه به منظور افزایش آگاهی شناختی

بیماران معمولا اضطراب را با خشم ، افسردگی را با سوگ و نیازمندی را با میل به عطوفت اشتباه درنظر میگیرند.

هم احساس های انطباقی و هم غیرانطباقی، باید به اندازه کافی حساسیت زدایی شوند ، تا تحمل برای مواجهه  و بررسی آنها ایجاد گردد اما فقط احساس های انطباقی باید به قدر کافی حساسیت زدایی شوند تا به آنها عمل شود

۲- احساس جسمی عاطفه را در بدن شناسایی کنید.

درصورتیکه که بیمار فقط درباره یک حس فکر کند اما آن را بصورت احشایی تجربه نکند ، حساسیت زدایی موثر نخواهد بود.مثل اینکه از بیماری که هراس عبور از پل را دارد فقط بخواهیم آن را تصور کرده ولی عملی انجام ندهد.

۳-کنش مورد نظر را در خیال تجسم کنید.

علاوه بر نامگذاری عاطفه و مرتبط کردن آن با حس های بدنی لازم است بیمار در گام بعدی بگوید که آن احساس در بدنش تمایل به انجام چه کاری را ایجاد میکند.

عاطفه هراسی ها فقط ترس از احساس نیستند ، آنها همچنین شامل ترس از این مطلب هم هستند که احساس ممکن است فرد را وادار به انجام چه کاری بکند.

خیالپردازی ها هدف درمان نیستند.به بیماران باید تاکید کرد که آنها نمیتوانند تنها از طریق فکر کردن با احساس مواجه شوند.بلکه موارد زیر را باید انجام دهند : 

-برانگیختگی بدنی هراس خاص را احساس کنند

-بررسی کنند چطور احساس ممکن است آنها را به سمت عمل سوق دهد

-با ترسهایی که ممکن است در اثر خیال پردازی آشکار شود، مواجه گردند 

-با ترسهای مرتبط مقابله کرده یا بر آنها احاطه یابند تا احساس رها گردد

تجسم دارای بار عاطفی یک مکان امن برای بررسی و ارضای این احساس ها فراهم میکند ، در حالیکه تحت تسلط  و غیرمخرب است.مایکل بلینت در کتاب "خطای بنیادی" این حالت بررسی در احساسات عمیق را واپس روی در خدمت ایگو یا واپس روی برای پرورش پیشرفت می نامد.زیرا میتوان آن را بازگشت به مراحل ابتدایی تر رشد به منظور رشد فرد در نظر گرفت. در واپس روی بی خطر خیال ، تا زمانی که فرد مایل باشد میتواند مراجع قدرت بد رفتار را به قتل برساند.می تواند شهوت خود را با هرکس و به هر شکلی که مایل است ارضا نماید و یا مورد عشق و محبت و نوازش هرکسی قرار بگیرد.اما مجددا باید به بیمار یادآوری شود که احساس های واپس رانده تا زمانی ایمن خواهد بود که در زندگی واقعی عملی نشود.

احساسات سادیستیک از درد ناشی از مورد سو رفتار قرار گرفتن ، حاصل میشوند و نیاز به مواجهه هم با خشم و هم با سوگ دارند.

تمایلات جنسی آزاردهنده ، اغلب روشی مخرب برای یافتن عشق و پذیرش یا روشی برای تنبیه خود هستند.

طلب وابستگی ، اغلب فقدان اعتماد به توانایی های خود فرد را پوشش می دهد.

از طریق شناسایی و توسعه دادن این توانایی های رها شده ، بیماران به پذیرش میرسند ، و با اجزایی از خود که پیشتر آنها را مسدود یا انکار کرده بودند ، کار میکنند.

پیش برد این تجسم عاطفی با تصاویر در خیال تمایل به عملی کردن آنها را کاهش میدهد اما درمانگر برای مرتکبین اعمال خشونت آمیز که نشخوار ذهنی دارند و خشم خود را بصورت عملی در زندگی پیاده میکنند   بر ابراز تکانه های خشم بیشتر متمرکز نخواهد شد .زمانی که خشم به این شکل به عنوان یک دفاع مورد استفاده قرار میگیرد ، عاطفه ای که در حقیقت مورد اجتناب است ، احساس مثبت در مورد خود یا صمیمیت و حساس بودم به اعتماد دیگران است.

ظرفیت تحمل احساس نیاز به کنش نمایی را کاهش می دهد.

احساسات جنسی اغلب به موازات صمیمیت برانگیخته میشوند .تحمل ترس از این پاسخ ، اغلب دشوارتر از خودبرانگیختگی جنسی است.هدف در چنین  مواردی یادگیری تحمل احساس ها بدون عملی کردن آنهاست.

 درمانگران باید به بیماران تاکید کنند که احساس ها در ابتدا بدون عملی شدن ، بررسی شوند تا زمانیکه به خوبی کنترل شده و پاسخهای عملی سودمندتر انتخاب گردد.از طریق تمرین یافتن مفیدترین کنش بصورت خودکار درخواهد آمد.مانند دوچرخه سواری. 

در خلال حساسیت زدایی، شدت بیشتر احساس، زمانی تجربه خواهد شد که بدن بی حرکت بماند زیرا این به بیمار امکان میدهد که به تجربه درونی عمیقتر توجه کند.با وجودی که عملی ساختن احساس از طریق حرکت بدن برخی اوقات موجب شتاب گزفتن فرایند میشود در نهایت میتواند آسیب زا بوده و غنای تجربه درونی را کاهش دهد.پس درصورتیکه بیماران قادر به تجربه احساس نیستند ، حرکت بدنی ضروری خواهد بود.

فنون دستیابی به برانگیختگی بیشتر ناشی از احساس : 

۱-سرسختانه متمرکز بر احساس باقی بمانید

۲-از عبارات همدلانه استفاده کنید : 

مثل تحملش باید سخت باشه ، اوهوم، بیشر برام بگو، غم انگیز به نظر میاد

۳-کلمات بیمار را به او بازگردانید.

نبروی عظیمی در تکرار دقیق کلمات بیمار وجود دارد .البته در عین حال لحن همدلانه مورد استفاد قرار میگیرد.

بیمار : مادرم هرگز مرا دوست نداشت

درمانگر : مادرت هرگز تو رو دوست نداشت؟

۴-حس های بدنی را بررسی کنید

مثلا میپرسید همین الان در بدنت چه احساسی داری؟

۵-آنچه را که باید اتفاق می افتاد بررسی کنید.

تشویق بیمار به تجسم آنچه که مثلا در اثر عملی کردن عاطفه ممکن بود اتفاق بیفتد روش خوبی برای بیرون کشیدن عاطفه بخصوص سوگ و اشتیاق است.مثلا میپرسی :پیش از مرگش دوست داشتی بهت چی بگه؟

۶-حس های خودتان را با بیمار در میان بگذارید.

مثلا میگی داستانت منو متاثر کرد ، از فلان موضوع خوشحال شدم ولی اون موضوع داره اشکمو درمیاره.

۷-واپس روی بی خطر را برای شدت بخشیدن به احساس ها در خیال ، تشویق کنید .

این یک ابزار بسیار قدرتمند برای بیمارانی است که قادرند بدون عملی کردن عاطفه بر آن احاطه یابند.

۸-از حساسیت زدایی حرکات چشم و پرددازش مجدد EMDR استفاده کنید .

 

این رویکرد به بیماران کمک میکند ، خاطره های آسیب زا یا آشفته کننده را مجددا پردازش کنند. تجربه نشان داده این روش در بیرون کشیدن احساس های طرد شده و تسهیل غیر عاطفی نیز موثر است و ضمیمه ای موثر در کار تجربه عاطفه است بویژه در لحظاتی که عاطفه مسدود شده است.

۹-در صورت مسدود شدن احساس از حرکت بدن استفاده کنید.

وقتی که بیماران بویژه افسرده خوها که قادر نیستند به احساس ها دسترسی پیدا کنند گاهی اوقات حرکت بدنی نظیر مشت زدن به بالش میتواند روشی موثر برای شناسایی حالتهای بدنی باشد.هدف نهایی این است که بیمار تجربه تمام احساس ها را در خیال بیاموزد.

تسلط درونی بر احساس مهم است، زیرا وقتی کسی عصبانی است ، عملی کردن احساس در  لحظه حاصلی نخواهد داشت.تامل همراه با آرامش در مورد تجربه درونی شدید ، کنترل ایجاد کرده و منتهی به پاسخ های عقلانی بیشتر خواهد شد.

۱۰-بر جزییات تمرکز کنید . 

تجسم دقیق باشد، رنگ دیوار ، صدا، بو و اطراف ، همگی در تجسم توصیف شوند.

اگر یکی از رویکردهای بالا موثر نبود از دیگری استفاده کنید.

 


۳-بازداری پاسخ : بازسازی دفاع در صورت لزوم 

اگر دفاعها دسترسی به عاطفه را مسدود کرده باشند بازسازی دفاع را شروع کنید.

 


۴-شناسایی دام ها در تجربه عاطفه 

۴-۱-تصور اشتباه مبنی بر رها شدن خشم

هدف نهایی تجربه عاطفه این است که احساس ها هرگز  طرد نشوند بلکه همراه با بینش و مسوولیت پذیری ، پردازش شوند. انفجارهای خشم در خارج از جلسات در آغاز تسکین دهنده هستند ، اما غالبا مشکل را حل نمیکنند در عوض اغلب همه چیز بدتر میشود .در مقابل پاسخ های قاطع موجب تسکین میشوند.در مقابل پاسخهای قاطع موجب تسکین میشوند.

وقتی بیماری در جلسه درمان بصورت قابل توجهی عصبانی است ، هدف وادار کردن بیمار به رها کردن خشم به شکل انفجاری ، برون ریزی ، فریاد کشیدن یا نعره زدن این رفتارها ممکن است در مواقعی به شتاب گرفتن تجربه خشم کمک کند اما اگر ادامه یابند ، موجب تداوم یک موضع درمانده و ناامید و دفاعی میشوند.

در درمان تجسم به این منظور مورد استفاده قرار میگیرد که بیمار بصورت درونی شدت خشم را در یک مکان امن تجربه کند تا حساسیت زدایی و بررسی و درک احساس اتفاق بیفتد به دنبال این بیمار و درمانگر میتوانند تصمیم بگیرند که چه رفتارهایی به حل مشکل کمک خواهند کرد.

سرانجام هدف مورد نظر این است که مشخص شود خشم در روابط واقعی چگونه باید ابراز گردد تا سازنده ترین و دیرپاترین تسکین ممکن را ایجاد کند.

۴-۲-مشکلات کنترل تکانه 

زمانی که کنترل تکانه برای بیمار دشوار است کار شناختی باید برای ایجاد دفاعهای انطباقی کنترل خود یا یک حس مثبت خود که چندان واکنشی نباشد قبل از حساسیت زدایی عاطفه انجام شوند.به بیمار کمک کنید ابتدایی ترین علایم جسمانی هیجان را شناسایی و کنترل کند مثل تحریک پذیری های خفیفی که پیش آیند فوران خشم هستند.با هربار تکرار بیمار با تمرین ها با برانگیختگی های هیجانی ارتباط برقرار میکند تا زمانی که آن مقدار مشخص احساس قابل دسترس باشد.تنها در صورتی که بیمار کاملا در مورد درجه خاصی از احساس که مورد توجه است ، احساس کنترل کند ، درمانگر به مرتبه بعدی احساس بازخواهد گشت.

۴-۳-عملی سازی بدون وجود سابقه قبلی

گاهی اوقات بیمار دارای سابقه خوبی است ، ممکن است بعد از یک اتفاق سخت کنش نمایی های جزیی انجام دهد.

-خطر خودستیزی 

این خطر وجود دارد که بیرون کشیدن سریع احساس ها ، خودستیزی یا درونی سازی را تشدید کند.زمانی که احساس های قوی آشکار شده در درمان، مقدار دردناکی از بازداری را با خود به همراه می آورند مثل اضطراب یا شرم یا گناه یا سوگ ، بیماران ممکن است آماج خودستیزی قرار بگیرند.هرقدر بیمار خودآزار تر باشد ، در نتیجه احساس های غیرقابل پذیرشی که به حوزه هشیاری وارد شده اند بیشتر در معرض آزار دادن خود بوسیله احساس گناه ، شرم یا بدبختی هستند.

۴-۴-آرام بیرون کشیدن احساس ها

برخی اوقات درمانگران به دلیل اینکه میخواهند از بیمار مراقبت کنند تلاش میکنند بیمار را از اضطراب دور نگه دارند.این درمانگران به دلیل بیش از حد مراقب بودن ، رنج بیمار را بصورتی غیر ضروری به تاخیر می اندازند.

۴-۵-مداخله های تعدیل کننده اضطراب 

مداخله هایی که برای تحمل احساس های دردناک به بیمار کمک میکنند شامل فنون شناختی ، بازسازی خود و دیگری ، اطمینان بخشی هستند.

اگر اون احساس رو تجربه میکردی بدترین چیزی که ممکن بود اتفاق بیفته چی بود ؟ فن شناختی

آیا از این میترسی که من در موردت فکر بدی کنم؟بازسازی خود 

این دفاعها رو تو نخواستی بلکه در حین بزرگ شدن یاد گرفتی ؟ فن کاهش دهنده شرم

یادت باشه اینها فقط احساس هستند و به کسی آسیب نمیزنند و میتونن بهت کمک کنند.فن اطمینان بخشی 

بیا یه مدت احساس رو کنار بگذاریم .تعدیل اضطراب 

۴-۶-مقابله درمانگر با ترسهای خویش

در صورتیکه درمانگر قادر به تحمل احساس های بیمار نباشد میتواند سوپروایزر یا درمان شخصی دریافت کند.لازم نیست درمانگر کامل بوده و تمام مسائل خود را حل کرده باشد.

۵-تکرار مداخله ها تا زمانی که عاطفه هراسی حساسیت زدایی شود.

مواجهه خیالی باید تا زمانی تکرار شود که حساسیت زدایی احساس متعارض، اتفاق بیفتد ، یعنی تا زمانی که بیمار قادر به تجربه کامل و هم زمان فرونشاندن احساس باشد.متوقف کردن یک مشکل طولانی مدت نیاز به چندین بار ارائه صحنه های عاطفه متعارض خواهد داشت.مواجهه تکراری مانند تمرین های هیجانی است که ماهیچه های هیجانی بیمار را تقویت میکند.

-عاطفه باید بصورت تکراری تجربه شود

نیاز به تجربه سطوح شدید احساس نیست، بلکه سطوح احساس باید به قدری باشند که بیمار بتواند تحمل کند.مقصود این است که به منظور تغییر رفتار ، عاطفه تنها در فکر یا حرف بلکه بصورت مکرر باید در بدن تجربه شود.تا زمانی که بیماران در مورد کنترل خوب عاطفه ، احساس امنیت کنند ، باید تشویق شوند که این صحنه های خیالی مکرر را در فاصله میان جلسات تمرین کنند.این تکرار گام به گام به بیمار کمک میکند که ظرفیت تجربه احساس ها را بدون عملی کردن آنها بدست بیاورند.این اساس تجربه هیجانها بدون کنترل شدن توسط آنها است.

لمس کردم عمق خشم یک فرد مثل خشم قتل خواهانه میتواند او را به صورت چشمگیری تسکین ببخشد.این هدف ایجاد کردن صحنه های هیجانی است، یعنی پذیرفتن و احاطه یافتن بر نیروی احساس.

در صورتیکه بیمار قادر به انجام موارد زیر باشد میتوان تصور کرد عاطفه ها حساسیت زدایی شده اند و هراس حل شده است : 

۱-تجسم عاطفی را در یک سطح متوسط تا قوی تجربه کند بدون اینکه وارد دفاع شده و یا احساس بدی در مورد خود داشته باشد.

۲-احساس ها را با کنش مناسب ختم کند.

-حساسیت زدایی  عاطفه هراسی این پتانسیل را دارد که بسیاری از احساس های دردناک را آرام کند.اگر چه ممکن است بیماران گذشته خود را بصورت خاطره های شاد به یاد نیاورند ، سوگ گذشته ، خشم اشتیاق و پریشانی و رنج بی پایان ایجاد نخواهند کرد.

-حساسیت زدایی عاطفه هراسی میتواند عذاب یعنی اضطراب ، شرم ، درد یا خودستیزی را از خشم یا سوگ یا صمیمیت مجزا کند . از بین بردن عذاب به این معناست که تعارض در مورد احساس از بین خواهد رفت .در اینصورت احساس ها بدون احساس های دردناک بازدارنده که منجر به رنج میشوند تجربه خواهند شد.

افراد نمیتوانند گذشته خود را تغییر دهند اما میتوانند نحوه واکنش خود به گذشته را تغییر داده و آینده ای بهتر  بسازند.

 


خلاصه گامهای بازسازی عاطفه 

۱-مواجهه با عاطفه ترس آور را در غالب تجسم هدایت شده ، مدیریت کنید.

-بیمار را وادار کنید که عاطفه را به طور صحیح بصورت کلامی نام گذاری کند.

-بیمار را وادار کنید که احساس جسمانی عاطفه را شناسایی کند.

-بیمار را وادار کنید که کنش مورد علاقه را در خیال تجسم کند.

-واپس روی بی خطر در خیال را به منظور تشدید احساس ، تشویق کنید.

۲-جلوی پاسخ D را بگیرید.

-به دفاع/اجتناب اشاره کنید

-بیمار را تشویق کنید کمی بیشتر در احساس بماند.

۳-اقدام به تعدیل اضطراب کنید

-از طریق حمایت و اطمینان بخشی بیمار را آرام کنید.

-ترس ، درد و شرم بیمار را بررسی کنید.

۴-به محض کاهش اضطراب ، به فرایند مواجهه برگردید 

-دائم بر علائم بدنی احساس ، نظارت داشته باشید.

۵-در صورت لزوم به بازداری پاسخ برگردید

۶-بصورت مکرر ، به تعدیل اضطراب برگردید.

 




فصل هشتم

 بازسازی عاطفه : ابراز عاطفه 

ملاکهای تمرکز بر ابراز عاطفه عبارتند از : 

-عاطفه هراسی های بیمار به اندازه کافی در قالب خیال ، حساسیت زدایی شده اند بطوریکه بیمار میتواند احساس های خود را بدون تعارض قابل توجه ، تجربه کند.

-برای ابراز بین فردی عواطف ، نیاز به تمرین یا ایجاد مهارت وجود دارد .

 


الف-مرور ابراز عاطفه 

۱-هدف نهایی درمان ابراز عاطفه است ،  بطوریکه نه تنها موجب پیشرفت به سمت اهداف بیمار می شود ، بلکه بطور کلی برای اطرافیان وی نیز سودمند است.

۲-ابراز عاطفه به معنی تخلیه ، عملی کردن انفجاری یا برون ریزی واپس گرایانه نیست بلکه ابراز به درستی هدایت شده خواسته ها و نیازهاست.

قاطعیت بجای پرخاشگری 

گریه کامل برای فقدان ها 

ابراز عطوفت با وضوح و بدون شرم 

پیگیری مشتاقانه علائق 

دادن و گرفتن آزادانه لذت جنسی 

خندیدن یا احساس آرامش در هنگام تجربه لذت

۳-سه حوزه ابراز عاطفه که باید درمانگر روی آنها کار کند : 

-ایجاد ظرفیتهای ابرازی و دریافتی

-تحمل تعارض بین فردی

-یکپارچه نمودن احساس ها

۴-بسیاری از اشکال درمان نظیر درمان شناختی بین فردی و رفتاری از ابراز عاطفه به عنوان نقطه شروع استفاده میکنند در حالیکه درمان روان پویشی کوتاه مدت ، ابراز عاطفه بعد از رها کردن الگوهای دفاعی و بررسی تعارض ها که موجب رها شدن واکنش گری عاطفی  شده باشند مورد نظر قرار خواهد گرفت.

 

۵-اگر ابراز عاطفه قبل از بازسازی دفاع و تجربه عاطفه، اتفاق بیفتد ممکن است حالات زیر  رخ دهد : 

اضطراب یادگیری مهارت ها را حتی در سطح نظری برای  آنها دشوار کند.

یا 

ممکن است نظریه را آموخته اما در کسب مهارتها بوسیله درمانگر مشکل زیادی داشته باشند

یا

ممکن است مهارتها را کسب کنند اما مایل یا قدر به عملی کردن آنها نباشند

یا

ممکن است مهارتها را عملی کرده و قاطعانه رفتار کنند ، اما مشتها را گره کرده باشند.

لذا ابراز عاطفه نقطه پایان این درمان خواهد بود.

هارویا هندریکس معتقد است صرف نظر از مقدار کاری که در فرایند درمان انجام شده است تغییرات معنی داری در منش در درون روابط با ثبات و محبت آمیز در دنیای واقعی رخ می دهد.

 


ب-ایجاد  ظرفیتهای ابراز و دریافت

عملکرد عاطفی بین فردی سالم نه تنها مستلزم این است که بیماران قادر به ابراز انطباقی عاطفه به دیگران باشند بلکه باید بتوانند عاطفه ابراز شده در مورد آنها را دریافت نماید و بصورت انطباقی به آن پاسخ دهند.

ضمنا درمانگر باید ارزیابی کند آیا اضطراب، شرم ، یا احساس گناهی در مورد ابراز یا دریافت عاطفه باقیمانده که به اندازه کافی شناسایی نشده است؟ آیا نفع ثانویه ای هنوز وجود دارد که موجب تردید و انگیزه نداشتن بیمار برای دادن پاسخ متفاوت با قبل میشود؟آیا دانش و اطلاعات کافی در مورد عاطفه وجود دارد؟

ارزیابی ابراز عاطفه های مشخص

۱-خشم

آیا بیمار میتواند برآورده نشدن خواسته هایش را تحمل کند؟آیا قاطعیت به راحتی و بدون ترس یا شرم تجربه میشود؟

۲-سوگ

با وجودیکه فقدان قابل توجه همیشه غم انگیز است اما فرد نباید بعد از فرایند داغدیدگی ، خاطرات، زخم یا درد طاقت فرسایی را داشته باشد و در مورد جایگزین کردن فقدان با مورد دیگری تا حد ممکن امیدوار باشد.

۳-صمیمیت 

آیا میتوان نسبت به دیگران پذیرا و مهم و حساس باشد ؟آیا عطوفت از صمیم قلب ابراز میشود ؟ آیا بیمار میتواند اهمیت دادن و سپاسگذاری را عمیقا تجربه کند؟آیا در چنین مواقعی قادر به برقرار کردن تماس چشمی است؟آیا بیمتر در مورد اطمینان کردن به افراد قابل اعتماد و مورد اطمینان بودن ، احساس راحتی میکند؟

۴-مراقبت از خود یا شفقت

آیا بیمار به خوبی از خود مراقبت  میکند؟آیا شفقت در مورد خطاهای خود با میزان توانایی او هماهنگ است؟

۵-سایر احساسات مثبت 

آیا بیمار میتواند خود را در احساس های لذت ، هیجان یا غرور ناشی از یک تجربه مثبت رها کند؟ آیا احساس های مثبت مجاز هستند که جسم وی را در بر گیرند؟

 


ج-تحمل تعارض بین فردی 

داشتن یک ارتباط خوب بدون وجود تعارض ممکن نیست. توانایی تحمل تعارض و استفاده موثر از آن (منصفانه جنگیدن) یک شکل ویژه از ظرفیتهای ابراز و دریافت است.

آیا بیمار به روشی پخته یعنی بدون سرزنش یا انتقاد بلکه صادقانه و شایسته تعامل میکند؟

آیا بیمار در آنچه میگوید احساس مثبت و منفی را تلفیق میکند؟

آیا بیمار بجای عبارت های "تو..." از عبارتهای "من..." استفاده میکند؟

آیا درخواستهای بیمار به شیوه ای مطرح میشوند که احتمال دریافت پاسخ مثبت را به حد مطلوب برسانند؟

 


د-تلفیق احساس ها

اجتماعی شدن بصورتی پخته و برقراری خردمندانه روابط مستلزم توانایی در نظر گرفتن هم زمان طیفی از هیجان هاست.بیمار باید با آگاهی از احساسها آنها را در کنار هم بسنجد : 

شفقت گاهی نیازمند تلفیق شدن با خشم ، خشمی که تنبیه کننده نباشد ، قاطعیت مطلوب (خشم) و تعیین حدود ، باید با تمایل به صمیمیت ترکیب شود تا مورد سواستفاده دیگران قرار نگیرد.اندوه باید توسط لذت تعدیل شود و فقدان ها باید تا جای ممکن جایگزین شوند.این فرایند را میتوان هماهنگ کردن احساس ها یا تلفیق هیجانی نامید.گاهی اوقات ، ترکیب هیجان ها بصورت طبیعی اتفاق می افتد اما اغلب ،  تلاش بیشتری برای فراخواندن احساس های مثبت در صورت وجود احساس های منفی ، یا برعکس، لازم است.

 برای مثال بیمارانی که توانایی تلفیق احساس ها را ندارند درگیر برخی از مشکلات زیر هستند :

۱-وجود احساس های قوی خشم به گونه ای که بیمار قادر به در نظر گرفتن همدلی و شفقت در روابط نیست.

۲-وجود احساس های مفرط سپاس گذاری یا نیازمندی ، طوری که بی اعتنایی یا سورفتار دیگران نادیده گرفته میشود.

۳-سوگ شدید به گونه ای که یافتن راه های جدید برای ارضای نیازها ممکن نیست.

درمانگر از تجسم هدایت شده برای تلفیق تجارب عاطفی هم استفاده میکند.همه احساس ها باید بواسطه درنظر گرفتن احساس های دیگر تعدیل شوند.

مثال : به نظر میرسه از هدیه همسرت خرسندی ، ولی در مورد دادزدنش عکس العملی نشون نمیدی؟

وقتی بیمار در تسلط یافتن بر این توانمندیها دچار مشکل است باید دید آیا دفاعهایی وجود دارند که بازسازی نشده اند؟عاطفه هراسی هایی مانده اند که حساسیت زدایی نشده اند؟یا مسایلی در مورد خود و دیگران ، مانع تلفیق میشوند؟

 


ه-بازی نقش در مورد تعامل های دشوار

بازی نقش درخلال یا خارج از جلسه درمان میتواند روش مفیدی برای بیماران باشد تا تعامل های بین فردی خود را تمرین کرده و بهبود ببخشند.

 


و- فراهم کردن اطلاعات برای کمک به ابراز 

ابراز منفعل (بازداری شده)

ابراز قاطعانه(انطباقی)

ابراز پرخاشگرانه(بازداری نشده)

فرونشانی مناسب هیجان 

علاوه بر ابراز مناسب و ابراز نامناسب هیجان ، فرو نشاندن مناسب هیجان نیز وجود دارد که به معنی هرگز بیان نکردن عاطفه یا انفعال نیست بلکه به معنای انتخاب هوشیارانه عقب نشستن تا فرارسیدن زمان مناسب ابراز البته با استفاده از دفاع پخته فرونشانی است.

معرفی برخی کتابهای خودیار در این زمینه 

رقص خشم (لرنر)

مقابله با افراد سخت(برامسون)

والدین سمی(باک)

فقدان های اجتناب ناپذیر (ویورست)

درام کودک با استعداد و جستجو برای خود واقعی (میلر)

دست یافتن به عشقی که میخواهید (هندریکس)

نگویید بله وقتی که مایلید بگویید نه(فنستریم و بائر)

دوگام رقص بسوی صمیمیت (مک کان)

 


ز-دامهای ابراز عاطفه 

۱-ابراز هیجان ها قبل از تجربه آنها (پاسخ سطحی)

وسوسه کننده است که در روان درمانی پویشی کوتاه مدت بیماران به انجام رفتار انطباقی قبل از پیشرفت کافی در حل و فصل عاطفه هراسی های درونشان تشویق شوند.

وقتی هنگام ابراز عاطفه هنوز بازداری مثل اضطراب یا شرم وجود دارد یعنی عاطفه هراسی حل و فصل نشده است.

۲-تسلیم : زیستن از بیرون به درون 

وقتی بیماران بیش از حد مطیع هستند اغلب به این معناست که بجای "زیستن از درون به بیرون "،" از بیرون به درون" زندگی میکنند.درمانگران در اینجا بررسی میکنند که آیا بیمار برای پاسخ به خواسته ها یا نیازهای دیگری زندگی میکند.برای پاسخ به این سوال باید بررسی کنند که آیا بیماران قادرند به احساس های خود پاسخ دهند یا این که صرفا به آنچه که به نظر میرسد دیگران از آنها میخواهند ، پاسخ میدهند؟آیا بیماران قادرند موضع خود را در مقابل موضع مخالف ، حفظ کنند؟آیا بیمار موضع خود را در مقابل درمانگر حفظ کرده یارفقط او را همراهی کرده است؟

 


ح-تکرار تمرین تا زمانی که ابراز عاطفه بطور طبیعی جریان بیابد.

زمان مناسب ختم درمان : تمام کار درمانی لزوما در خلال درمان اتفاق نخواهد افتاد.درمانی که کوتاه مدت است ، موجب شروع فرایند تغییر میشود و ابزارهایی را به بیماران می دهد تا رشد و تغییر را بعد از انتهای درمان ادامه دهند.اگر پاسخ های هیجانی انطباقی بیمار ، با هربار تکرار ، سهل تر و طبیعی تر میشوند ، احتمالا کار کافی در زمینه درمان انجام شده است و بیمار قادر خواهد بود که به تنهایی فرایند را ادامه دهد.در اینصورت ممکن است زمان ختم درمان رسیده باشد.

 


خلاصه گامهای ابراز عاطفه 

-حساسیت زدایی واقعی را ترغیب کنید(برای مثال تمرین در زندگی واقعی)

-برای ایجاد ظرفیتهای ابراز و دریافت ، به بیمار کمک کنید

-بیمار را برای تحمل تعارض بین فردی، هدایت کنید

-به بیمار کمک کنید که عواطف را برای رسیدن به ابراز مطلوب ، تلفیق کند.

-در صورت نیاز مهارتها را آموزش دهید

-در صورت پذیرش بیمار مستقیما دستورالعمل بدهید

-در صورت نقص مهارتها ، آنها را آموزش دهید

-قاطعیت را آموزش دهید

-در مورد تعامل دشوار نقش بازی کنید

-تمرین و تکرار کنید.


برچسب‌ها: عاطفه هراسی, مثلث تعارض, درمان پویشی روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : درمان,عاطفه,هراسی,فصلو, نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 0:04