درمان عاطفه هراسی (فصل5و6)

ساخت وبلاگ

بخش دوم : مرور کلی اهداف روان درمانی پویشی کوتاه مدت

 

الف-زمانی که بیش از یک عاطفه هراسی هسته ای وجود دارد ، به فشار زاترین مشکل و شهود بالینی  یا حتی آزمایش و خطا برای انتخاب کانون اولیه  توجه میکنند .قواعد مشخصی  وجود ندارد فقط توجه به چند نکته لازم است :

۱-مشکلات مربوط به احساس های خود از قبیل فقدان عزت نفس یا اعتماد به نفس یا همدلی نسبت به خود در مقام مقایسه با سوگ یا خشم در اولویت هستند زیرا حس خود ممکن است به اندازه کافی برای کار اکتشافی نیرومند نباشد.

۲-مشکلات مربوط به صمیمیت به دلیل اینکه اغلب احتمال اشکال در اتحاد درمانی را بوجود می آورند لازم است پیش از سایر تعارض ها مورد توجه قرار گیرد.

۳-اگر فقدان هایی وجود دارند که مورد سوگواری واقع نشده اند در اینصورت تمرکز بر سوگ مقدم بر کار بر روی خشم خواهد بود زیرا سوگواری حل نشده انرژی بیمار را تحلیل میبرد و افسرده میکند.از طرفی دیگر برخی بیماران نیاز دارند که ابتدا احساس خشم کرده آنگاه در سوگ فقدان اشک بریزند.

 

ب-بعد از اینکه عاطفه هراسی مشخص شد لازم است که درمانگر با استفاده از مناسبترین هدف که یکی از سه گزینه های زیر است حساسیت زدایی عاطفه را شروع کند :

 

A-در صورتیکه تمام موارد زیر فراهم باشد بر اشاره به دفاع و بازسازی آن متمرکز  شوید :

 

۱-GAF برابر پنجاه یا بالاتر از آن است

۲-حس خود بیمار به اندازه کافی برای تحمل بررسی دفاعها نیرومند است

 

B-در صورتیکه یک یا هردو ملاک زیر برآورده بودند ، بر بازسازی عاطفه یا حرکت به سمت مواجهه با احساس متمرکز شوید :

 

۱-نمره GAF بیمار حدود ۷۰ تا ۸۰ است

۲-دفاعها به وضوح قابل مشاهده بوده و بیمار بیش از این آنها را نمی خواهد.

 

C-در صورتیکه یک یا چند مورد از موارد زیر موجود باشند،  بر بازسازی خود و دیگری متمرکز شوید (یعنی اجرای  کار ترمیمی برای بهبود بخشیدن به توانایی بیمار برای تحمل یا در میان گذاشتن احساسات با دیگران ) که البته در این حالت درمان طولانی تر خواهد بود :

 

۱-نمره GAF زیر پنجاه است

۲-کنترل تکانه ضعیف است

۳-علیرغم کار زیاد بر روی دفاعها ، همچنان محصور باقی مانده اند یعنی دفاعها ریشه دار و قوی و خودهمخوان باقی میمانند

۴-فقدان همدلی نسبت به خود وجود دارد

۵-عزت نفس و روابط با دیگران بصورت جدی آسیب دیده است

۶-انگیزه برای تغییر پایین است یا اصلا وجود ندارد

۷-همکاری ضعیف یا فرافکنی قوی


 

فصل پنجم

 

 بازسازی دفاع : بازشناسی دفاع

 

 

افزایش هشیاری مداوم ، جهت افزایش بینش روشی است  که بواسطه آن به بیماران آموزش میدهیم تا الگوهای دفاعی خود را بازشناسند.

 دفاعها نه تنها ناهشیار بلکه اغلب خودهمخوان نیز هستند یعنی بیماران اغلب احساس میکنند که دفاعها بخشی طبیعی و محافظت کننده از هستی آنان میباشند.لذا تغییر در آگاهی بیمار در باره دفاعها شامل تغییر ادراک دفاع از مثبت به منفی یعنی از خودهمخوان به خودناهمخوان نیز است . وقتی دفاعها خودهمخوان هستند درمان طولانی تر خواهد بود.

 

مقاومت ، مخالفت یا خشم بیمار نسبت به درمانگر در خلال فرایند بازشناسی دفاع ، نشانه مشکلی در عزت نفس بیمار ویا همکاری بیمار درمانگر و یا هردو وجود دارد.

اشاره به دفاعهای بیمار به معنی آوردن ضعیفترین ، آسیب پذیرترین یا شرم آورترین بخشهای بیمار به هشیاری است.چون این فرایند ممکن است دردناک و یا تحقیر کننده باشد.درمانگر باید موضع همدلانه خود وحساسیت نسبت به ناراحتی بیمار را حفظ کند. درصورتیکه بیمار ، درمانگر را به عنوان یک دوست قابل اعتماد یا شریک کاوش ببیند که به شناسایی پاسخهای مشکل زای غیر قابل دیدن کمک میکند ، بازشناسی دفاع بهتر انجام خواهد گرفت.

اشاره  به دفاعها باید کاملا فرضی انجام شود تا تایید بیمار را جلب کند.هیچ تفسیری بدون تایید بیمار معتبر تلقی نخواهد شد.

درمانگران باید بیماران را تشویق بکنند تا در جلسات ، فاصله بین جلسات و حتی پس از تکمیل درمان فعالانه برای شناسایی دفاعها تلاش کنند.

مشکل اصلی در بازشناسی دفاع ، شرم بیمار در فرایند اشاره به بیماران هنگام مشاهده رفتارهای غیر انطباقی خود را احمق و نادان یا تحقیر شده تلقی میکنند.بمابراین نقش اساسی تعدیل اضطراب در بازشناسی دفاع کاهش شرم یک بیمار و هدایت به سمت تایید دلسوزانه خویش است.

دفاعها برای حفاظت از بخش آسیب دیده خویش که میتوان آن را به عنوان زخم هیجانی در نظر گرفت بکار میروند.بیماران نباید با سرزنش خود توهین را نیز به زخم قبلی اضافه کنند.همدلی نسبت به خود باید جایگزین خودستیزی و انتقاد از خویش شود.

 

اشاره به دفاعها علیه عواطف هراس  برانگیز 

 

مثال  : تبدیل گریه دفاعی به سوگ اصیل 

 

وقتی گریه تسکین بخش نبوده و بدتر هم میشه نشانه گریه دفاعی بوده و طبیعی است که اشکال دفاعی غمگینی نظیر احساس درماندگی، قربانی بودن و افسردگی مانع ابراز و تسکین سوگ اصیل میشوند.این میتواند حاصل درد غیر قابل تحمل فقدان و یا احساس های منفی درباره خود و یا نظایر اینها باشد.

 

زمانی که بیماران بتوانند دلایل معتبر برای دفاعهایشان را مشاهده کنند رفتارهای خودتخریب گرشان برایشان قابل درک خواهد بود ، در نتیجه شرم حاصل از مشاهده خود فرد، بصورت معنادار کاهش میابد و آنها پاسخهای دفاعی خود را دلسوزانه تر مشاهده میکنند.

 

اشاره به توانمندیهای انطباقی و نقاط مثبت بیمار در کنار ضعفها   دفاعها فرایند بازسازی دفاع را تسهیل میکند و سرعت میبخشد.

 

مثالی از طیف پاسخهای دفاعی بیمار 

 

توجه میکنی که وقتی این داستان غم انگیز رو تعریف میکنی لبخند میزنی؟آیا این راهی برای اجتناب از غمت هست؟

۱-حق با شماست ، هیچوقت اینطوری در مورد خنده ام فکر نکرده بودم (توافق)

۲-بله متوجهش شدم و میخوام دیگه این کارو نکنم(دفاع خودناهمخوان)

۳-در مورد حرفت نظری نداری(ناتوانی در مشاهده دفاع)

۴-من غمگین نیستم ، لبخند میزنم چون اون خیلی رقت انگیزه (عدم توافق)

۵-تو متخصصی ، مطمئنم که درست میگی(همکاری افراطی)

۶-فقط به این دلیل میخندم که آدم شادی هستم(دفاع خودهمخوان)

۷-من ادم احمق مزخرفیم و به این دلیل به خودم میخندم که از خودم متنفرم (خودستیزی)

 

در مورد رفتارهای دفاعی مانند لبخند زدن هنگام غم یا خشم مفید خواهد بود که از بیمار بخواهیم همین تجربه را با و بدون رفتار دفاعی  تکرار کرده و تفاوت هایشان را یادداشت کند.

تکنیک دیگر برای کسب بینش درباره دفاع این است که از بیمار بخواهیم خود را جای فرد دیگری قرار دهد یعنی اگر فرد دیگری در همین شرایط،  رفتار او را نشان میداد او در مورد پاسخ آن فرد چه نظری داشت.

رعایت افراطی ادب ممکن است دفاعی در برابر جرات مندی یا حفاظی در مقابل احساس به انداره کافی خوب نبودن باشد.باید به این حالات رسیدگی شود.

با توجه به اینکه یک دفاع را بیماران هزار بار استفاده کرده اند، یک یا دو اشاره به آن بژور کلی برای تغییر کافی نخواهد بود.درمانگر باید آرام و با همدللی بارها و بارها به الگوهای رفتار دفاعی اشاره کند تا زمانی که بیمار قادر باشد بدون کمک ، این دفاع ها را شناسایی کند

در صورتیکه بیمار با بینش نسبت به رفتار دفاعی پاسخ میدهد و دفاعها آشکارا خودناهمخوان هستند درمانگر میتواند به طرف اهداف بعدی درمان یعنی رها سازی دفاعها حرکت کند.

 


 

 فصل ششم 

 

بازسازی دفاع  : رهاسازی دفاع

 

وقتی بیمار به گذشته خود نگاه میکند میبیند که در گذشته بخاطر دفاعهایش چه آسیبهایی که ندیده است ، برای همین تاسف یا سوگواری در مورد تخریب ایجاد شده توسط دفاعها، علامتی است مبنی بر اینکه بیمار دفاعها را مخرب میبیند و مایل است آنها را رها کند.

وقتی سوگواری و نگرانی در بیمار بخاطر تخریب توسط دفاعها وجود ندارد نشانگر نیاز به همدلی بیشتر نسبت به بیمار است.

فرایند درمان چرخه ای است نه خطی. رهاسازی  دفاع  در صورتی  بیشتر ضرورت میابد که بیماران بسیار مقاوم و دفاعهای آنها ریشه دار باشد.

معمولا در صورت وجود تخریب در حس خود مثلا در شخصیت خودشیفته یا مرزی افشای فعالانه در درمان پویشی کوتاه مدت به صلاح نخواهد بود . در صورتیکه لزوم به کار بر روی دفاعهای خودشیفته باشد این فرایند باید به آهستگی و آرامی انجام بگیرد زیرا این دفاعها از یک حس خود آسیب پذیر که به آسانی جریحه دار میشود ، محافظت میکنند. اشاره به دفاعها میتواند شرم زیادی ایجاد کرده و منجر به زخم خودشیفتگی گردد .بنابراین تحلیل دفاع تهدیدی برای درمان خواهد بود و تنها در صورتی باید اجرا شود که حس خود به اندازه کافی ، برای تحمل موشکافی عمیق انعطاف پذیر باشد.

کار شدیدتر با دفاع و عاطفه زمانی مناسب خواهد بود که حس خود بیمار بواسطه بازسازی خود و یا سایر درمانهای توانمند کننده ایگو ، نظیر درمان رفتاری دیالکتیک مستحکم شده باشد.

لازم است به بیمار تاکید شود که درمانگر قدرتی برای تغییر دادن بیمار ندارد و برخلاف جراحی این درمان نیازمند مشارکت فعالانه بیمار است.

هنگامی که بیمار در حال رها کردن رفتارهای دفاعی است ، تعدیل اضطراب بسیار ضروری است. گفته  شد که اساس تعدیل اضطراب این است که از بیمار بپرسیم سخت ترین یعنی ترسناکترین ، بدترین یا دردناک ترین چیز در مورد تغییر دادن این الگوی رفتاری او چیست؟

لازم به یادآوری است که رها کردن بسیار سریع دفاعها میتواند خطرناک باشد .چالش با باورهای دیرین ممکن است حس هویت و ثبات بیمار را تهدید کند.با وجودی که تغییر ممکن است دردناک باشد ولی نباید زجر آور باشد یعنی بجای غرقه سازی بیمار در اضطراب فراوان مواجهه تدریجی پیشنهاد میگردد.

وقتی که سود و زیان هر دفاع مشخص شود بیمار متوجه خواهد شد که دفاعها مخرب بوده و راه های موثر دیگر برای پاسخ وجود دارند لذا برای رها کردن دفاع انگیزه بیشتری پیدا خواهد کرد.

زیان هر دفاع یا هزینه های هر دفاع عبارتست از رنجی که بیمار بخاطر استفاده از آن دفاع برده است.همچنین شامل علائم دردناک مثل افسردگی و اضطراب است و نیز هرچیزی که بیمار بخاطر دفاع از دست داده مثل صمیمت هیجانی با دیگران 

تغییر دادن دفاعهای ریشه دار تا وقتی که چیز ارجح تری جایگزین آنها نشود ، تقریبا  غیرممکن خواهد بود.اگر دفاعها به بیمار کمک کنند که از مسوولیت زندگی اش شانه خالی کند و وابسته وار بصورت کودکی باقی بماند تا زمانی که بیمار یاد بگیرد که از خود مراقبت کرده و توجه مناسب را از دیگران دریافت کند تغییر متوقف خواهد شد.

 

سود و منافع و پاداش های هر دفاع دو دسته هستند : 

 

 الف-نفع اولیه : دفاعها به بیمار کمک میکنند تا از ناراحتی ناشی از عاطفه بازدارنده افراطب که در خلال تجربیات اوایل زندگی خود یعنی کودکی که با عواطف انطباقی  مرتبط شده اند، اجتناب کند. اجتناب از احساس بازدارنده مانند اضطراب، گناه یا شرم به عنوان نفع اولیه دفاع شناخته زمانی که  دفاعها صرفا به دلیل نفع اولیه حفظ شده باشند غغالبا درمان از طریق فرایند حساسیت زدایی منظم با سرعت نسبتا زیادی پیش میرود زیرا کمک کردن به فرد برای اینکه بواسطه تکنیک های شناختی و تنظیم اضطراب ، با این احساسات بازدارنده کار کند ،  نسبتا آسان است.

 ب-نفع ثانویه : علاوه بر اجتناب از احساس دفاعها اغلب میتوانند نفع ثانویه ایجاد کنند که یک تسکین یا پاداش اضافی است.نفع ثانویه غالبا همانند میخی است که رفتار دفاعی را در موقعیت حفظ میکند زیرا مشاهده آن بسیار دشوار بوده و  دفاعی بسیار نیرومند است ، هرقدر بیمار بیشتر مقاومت کند ، درمانگر باید بیشتر در مورد نفع ثانویه یا پاداشهای پنهان دفاعها هشیار باشد.نفع ثانویه باید از طریق یافتن پاسخهای سالم تر ، انطباقی تر  و دارای پاداش  مساوی  ، به عنوان جایگزین رها شود.

باید توجه داشت تفکیک منشا پیدایش دفاع از علت حفظ همان دفاع ، بسیار مهم است ،  زیرا باعث کاهش شرم مرتبط با آن رفتار دفاعی میشود.لذا دو نکته زیر برای بیمار باید روشن گردد :

اول اینکه این دفاعها در دوران کودکی در پاسخ به والدین شکل گرفته است و کودکان مسوول منشا الگوهای دفاعی خود نیستند  و واکنش های دفاعی خواسته یا ناخواسته در گذشته آغاز شده است.کما اینکه ممکن است این واکنشهای دفاعی واقعا در گذشته تنها و مفیدترین راه حل بوده اند که کودک میتوانسته استفاده کند.

دوم اینکه بیماران یادبگیرند درست است که مسوول منشا پیدایش دفاعها در کودکی نیستند، ولی مسوولیت حفظ و نگهداری ابن دفاعها در بزرگسالی صد در صد با آنهاست و تنها خودشان هستند که میتوانند در این الگوها تغییر ایجاد کنند.این موضوع بیمار را از اینکه بخواهد خودش را بخاطر داشتن این دفاع سرزنش کند آزاد کند .

سرزنش در مقابل مسوولیت پذیری 

برخی اوقات بیماران به اشتباه تصور میکنند که درمانگران آنها را وادار به سرزنش کردن والدینشان میکنند ، لذا معمولا میگویند که من نمیخواهم  والدینم را سرزنش کنم .

روشن سازی این نکته مهم است که سرزنش کردن اصولا یک ترفند دفاعی است که بیمار را در نقش قربانی نگه میدارد.در صورتیکه بیمارانی که والدینشان را سرزنش کنند،مسوولیت اعمالشان را نخواهند پذیرفت .درصورتیکه بیماران مایل به ارزیابی مسوولیت والدینشان نباشند ، در عوض خود را بابت واکنشهای دفاعیشان سرزنش میکنند .

بیماران باید درک کنند که به عنوان کودک کنترلی بر شرایطی که در آن میزیسته اند نداشتند ، اما اکنون کنترل برای تغییر دادن امور را دارند.حتی اگر سرشت زیستی یا محیطی آنها را به کودکی مضطرب یا تکانشی تبدیل کرده است تقصیر بیمار نبوده است، بلکه مسوولیت والدین آنها بوده است .ولی اکنون مسوولیت آنهاست که به بهترین شکلی که میتوانند این اختلالات را مدیریت کنند.

 

شناسایی مسوولیت صحیح و مناسب به کاهش احساس شرم کمک کیکند.

 

-سوگواری برای فقدان های ناشی از دفاع 

 

درمانگران باید بیماران را به سمت ارزیابی اندوه ناشی از فقدان هایی که در طول زندگی بخاطر استفاده از دفاعها بوجود آمده اند را هدایت کنند تا بیمار در یک مکان امر به سوگواری برای فقدانهایش تشویق شود.این اندوه برای فقدان ناشی از دفاع نشانه افزایش انگیزه برای تغییر است.این تاکید بر سوگ برای درمانگران کار دشواری است ولی تنها از همین طریق سوگواری است که بیماران برای تغییر رفتارهایشان فعال خواهند شد .بعلاوه این سوگ علامت تولد حس جدید خود است.

 

حمایت و اشاره به توانمندیهای بیمار برای تعدیل اضطراب میتواند مفید باشد.

 

-ایجاد همدلی نسبت به خود در صورتیکه سوگ وجود نداشته باشد 

 

مواقع زیادی وجود دارند که مداخله ها بیمار را وادار به تغییر نمیکند زمانی که در مورد هزینه های رفتار دفاعی سوگی وجود ندارد بطور کلی دفاعها خودهمخوان هستند.در این موارد حس خود به انداره کافی نیرومند نبوده و کار ویژه ای برای ایجاد همدلی مورد نیاز است.

کشف نفع ثانویه از طریق معانی و پاداشهای نهفته هم امکان پذیر است.مثلا بیمار هیچوقت گریه نمیکنه چون فکر میکنه اگر ضعیف به نظر بیاد ارزش احترام گذاشتن نداره.لذا معنایی مثل "هرگز گریه نکردن نشانه نیرومندی است و قابل احترام است" برای اینکه فرد گریه نکنه پاداش دهنده است.به محض اینکه معانی و پاداشهای نهفته درک شدند ، پی بردن به نحوه جابگزین کردن آنان با یک پاداش و معنی انطباقی تر ، آسانتر خواهد بود.تازمانی که تمامی معانی و پاداشهای نهفته شناسایی و مشخص و جایگزین شوند، دفاعها ریشه دار و غیر قابل تغییر باقی خواهند ماند.

 

-برخی موارد دفاعی متداول و نفعهای ثانویه آنها :

 

۱-اجتناب از صمیمیت : دفاعی ناشی از یک عاطفه هراسی درباره نزدیک شدن یا مهربان بودن....نفع ثانویه شامل امنیت حاصل از انزواست

 

صمیمیت ، یک عاطفه منفرد نیست بلکه ترکیبی از احساسات عطوفت .مراقبت ، همدلی ، علاقه و عشق است.

 

بیمارانی که مشکل اجتناب  از صمیمیت دارند لازم است آگاه شوند که چگونه به دور خود یک دیوار کشیده و خود را محصور میکنند و از نظر هیجانی خود را از دیگران جدا میکنند.در اینجا ارتباط درمانگر بیمار برای تغییر بیمار اهمیت پیدا میکند.

 

۲-خود کاذب : دفاعی ناشی از ترس از آشکار کردن خود واقعی....نفع ثانویه حمایت از خود شکننده است.

مواجهه با دفاعهایی که از یک حس خودشکننده محافظت میکنند ، بینهایت دردناک بوده و منجر به طغیان بیمار و یا شکاف جدی در درمان میشود که به عنوان آسیب خودشیفتگی شناخته میشود.

درصورت وجود خودشیفتگی ، ایجاد یک تصویر خود اصیل و همکاری بجای چندین هفته ممکن است ماه ها و یا سالها طول بکشد.

در مورد چنین بیمارانی عاطفه های هراس انگیز نباید خیلی شتاب زده آشکار شود.

۳-حس خود تخریب شده : دفاع ناشی از هراس دوست داشتنی نبودن یا طرد شدن...پاداش نهفته یا نفع ثانویه شامل اجتناب از درد طرد شدن یا فقدان عشق است.

 

برخی از بیماران دفاعهایی دارند که پاداش نهفته آنها شامل پوشاندن آشفتگی جدی در رشد هویت یا حس خود است.  این بیماران احتمالا تشخیصهایی نظیر اختلال شخصیت مرزی یا اشکال پیچیده تر اختلال استرس پس از سانحه هستند.این افراد نمیدانند چه  کسی هستند ؟ارزشهای آنها کدام است؟چه کسانی را به عنوان دوست یا معشوقه میپذیرند؟بعلاوه آنها از رها شدن یا مورد علاقه نبودن میترسند و غالبا در درون خود احساس تهی بودن یا کسل شدن دارند.

 

بطور کلی تا زمانی که حس خود بازسازی نشده است ، درمان آشکار کننده صریح برای این افراد مناسب نیست.این مساله بویزه در مورد بیمارانی صدق میکند که اختلال کنترل تکانه ضعیف دارند زیرا ممکن است جهت مدیریت عواطف ناراحت کننده و یا رفتار های اعتیادی برانگیخته شوند.همانطور که قبلا گفته شد رفتار درمانی دیالکتیکی لینهان برای این افراد میتواند مفید باشد.براب این افراد نیز بازسازی خود و دیگری ضرورت خواهد داشت.

 

۴-کارشکنی در درمان : دفاع ناشی از هراس از تغییر است ....پاداش نهفته یا نفع ثانویه حفظ یکنواختی است.

 

بیماران این گروه و گروه بعدی به دلیل تغییر نکردن بیشترین ناامیدی را برای درمانگر موجب افراد این گروه با بیشترین پاداشهای نهفته یا نفعهای ثانویه دفاعها برای درمان مراجعه میکنند.

 

چند مثال از رفتارهای کارشکنی : 

 

۱-برخی بیماران دائما بصورت سرسری تغییر میکنند اما مکرر به الگوهای قدیمی مخرب باز میگردند.

 

۲-برخی بیماران در جلسه درمان سخت تلاش برای تغییر میکنند اما در جلسه بعدی از جلسه قبلی خود چیزی بخاطر نمی آورند.

 

۳-سایر بیماران به ظاهر دارای انگیزه هستند ، اما ماه ها سپری میشوند بدون اینکه این بیماران به صورت جدی برای ایجاد تغییر در زندگی خود تلاش کنند.

 

اگر در طول زمان تغییری رخ نمی دهد درمانگر باید این موضوع را همدلانه با بیمار مطرح نماید.

 

۵-فقدان انگیزه برای تغییر  : دفاعی برای ترس از تغییر یا ترس از مسوولیت یا ترس از خودمختاری ....نفع ثانویه یا پاداش نهفته شامل حفظ یکنواختی و سپردن مسوولیت به دیگری است

ممکن است بیمار معتقد باشد که درمانگر مسوول تغییر دادن من است.برخی بیماران مایل نیستند کاری برای درمان انجام دهند اما مایلند بدون هیچگونه تلاش فردی درمانگر را وادار کنند که حال آنها را بهتر کند.یا همانند کارشکنی ممکن است که تقریبا به هر قیمتی یکنواختی را حفظ کنند.

اگر درمانگر  فعالانه مداخلاتی را اعمال کرده و به الگوهای مخرب اشاره کرده اما بهبودی حاصل نشده است ، نیاز خواهد داشت که مقاومت نیرومند بیمار برای تغییر را شناسایی کند.و آن را صادقانه با همدلی به بیمار تذکر بدهد.در آخرین گزینه را حل پیشنهاد قطع درمان میتواند انگیزه بیمار را افزایش دهد.

 

****مداخلات را تا جایی ادامه دهید که تغییر اتفاق بیفتد.

 


برچسب‌ها: درمان عاطفه هراسی, مثلث تعارض روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : درمان,عاطفه,هراسی,فصلو, نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 0:04