درمان عاطفه هراسی (فصل11و12)

ساخت وبلاگ

درمان تشخیص های خاص : ارتباط بین تشخیص های DSM و عاطفه هراسی ها

الف-چگونه عاطفه هراسی ها، زیربنای تشخیص ها را تشکیل می دهند و بواسطه نفع اولیه و ثانویه حفظ میشوند 

ضمنا بسیاری از این تشخیص ها  به عنوان عاطفه هراسی هایی پیرامون احساس ها در قطب احساس مثلث تعارض قرار میگیرند که باید حساسیت زدایی شوند.

۲-نفع اولیه و ثانویه موجب تداوم علائم تشخیصی میشوند.

توانایی تحمل عاطفه توسط بیمار، قابلیت از دست رفته ای است که او باید در درمان بدست آورد. 

ب-ادغام سرشت و تربیت : مدل زیستی روانی اجتماعی 

مشکلات روانی بیماران ما نه تنها از طبیعت و تربیت ناشی میشوند ، بلکه ترکیبی از هردوی آنها هستند.روان درمانی پویشی کوتاه مدت بر بخش های فراگرفته شده  مشکلات یعنی تربیت تمرکز میکند.البته میتواند علائم مشکلات ارثی را تعدیل یا پیش گیری نماید.

ج-استفاده از تشخیصهای محور یک ، به منظور هدایت درمان عاطفه هراسی

Stdp به درمان اختلال دو قطبی نوع اول که نسبتا با ثبات هستند بخصوص فرایندهای بازسازی خود و دیگری پاسخ میدهند. 

تجربه های بالینی نشان میدهد که بسیاری از بیماران دوقطبی نوع دوم فقدان های چندگانه ای را تجربه کرده اند وعاطفه هراسی دردناکی در رابطه با سوگ دارند.

اضطراب مرضی حاکی از این است که دفاعها بطور موثر و کافی عمل نمیکنند.

اختلال شخصیت وسواسی جبری از طریق ذهن یعنی دفاعهای عقلانی سازی و جداسازی عاطفه از احساس ها اجتناب میکنند و بیماران مبتلا به اختلال جسمانی از هیجان های تجربه شده توسط جسمشان اجتناب میکنند و در پاقع درد هیجانی را با درد فیزیکی جابجا میکنند.

اختلال های جنسی دو دسته اند :کژکاری های جنسی و (اختلال میل جنسی یا برانگیختگی جنسی یا اختلال ارگاسم) انحرافات جنسی.در صورتی که در برخی کژکاریهای جنسی علل جسمی کنار گذاشته شوند ، ممکن است این اختلالها به اضطراب و احساس گناه ، شرم یا درد مربوط شوند لذا بیانگر عاطفه هراسی با محوریت احساس های جنسی باشند.

بسیاری از اختلالات جنسی و نه همه آنها را میتوان به عنوان هراس هایی در رابطه با نزدیکی هیجانی یا شفقت در نظر گرفت.احتمالا عاطفه هراسی در اختلال های جدی تر جنسی مانند بچه بازی یا تماشاگری جنسی با سوگ و امیال برآورده نشده در زمینه عشق مرتبط هنگامی که روابط آکنده از درد میشوند ، برخی افراد به مبدل پوشی یا یادگار خواهی یعنی جابجاسازی معشوق روی می آورند.

 


 

د-بکاربردن تشخیص های محور دو به منظور هدایت درمان عاطفه هراسی ها 

 

۱-اختلالهای خالص در محور دو تقریبا نادرند یعنی اغلب افراد دارای چندین اختلال در این محور یا ترکیبی از علائم گروه های دیگر را دارند.

۲-اختلالهای خوشه A : رفتار غریب و نامانوس (پارانویید ، اسکیزویید ، اسکیزوتیپال ) 

عاطفه هراسی اولیه در این خوشه مربوط به نزدیکی هیجانی است.این افراد به عنوان کسانی که ترسیده اند یا نسبت به مردم حساسند شناخته میشوند.

۳-اختلال های خوشه B : رفتارهای تکانه ای و کنش نمایی (نمایشی ، مرزی ، خودشیفته، ضد اجتماعی)

عاطفه هراسی در این خوشه احساس مثبت نسبت به خود است. در این بیماران بطورآگاهانه یا ناآگاهانه خود به عنوان فردی نالایق  شرم آور  و بد درک میشود.واکنش های تکانه ای مثل خشم افراد خودشیفته نسبت به کسی که به آنها توهین میکند ، نگرانی شخصیت های مرزی پیرامون طرد شدن ، هیجان دفاعی افراد نمایشی ، کج خلقی وابسته به نیاز شخصیت ضد اجتماعی را میتوان به عنوان عواطف دفاعی در نظر گرفت که از درد تمایلات برآورده نشده ناشی میشود.  

بازسازی خود و روابط با دیگران باید پیش از جایگزین شدن رفتارهای دفاعی صورت بگیرد.غالبا بیماران دارای سطوح شدیدتر این اختلالها به درمان پویشی کوتاه مدت پاسخگو نیستند و با درمان پویشی بلند مدت، شناختی ، حمایتی ، یا مدل های آموزش دهی مهارت بهتر درمان میشوند.

همانطور که به اختلالهای شخصیت خوشه A میبایست به آرامی نزدیک شد ، به شخصیت ضد اجتماعی نیز باید همدلی را  تدریجی نشان داد.

۴-اختلال های خوشه C : رفتار نگران بیمناک 

عاطفه هراسی در این خوشه شامل تعارض نسبت به حس خود ، هم نزدیکی هیجانی یا دریافت عواطف از دیگران است.

 

-دفاع های اختلال شخصیت اجتنابی با هدف سرکوب نمودن عاطفه انطباقی نزدیکی هیجانی به دلیل ترس از طرد ، یا شرم در مورد حس خود بکار گرفته میشوند.

 

-عاطفه هراسی اولیه در بیماران دارای اختلال شخصیت وابسته شامل خشم، قاطعیت یا اعتماد به حس خود یا حس خودمختاری است.

 

-بطور کلی عاطفه هراسی اساسی در اختلال وسواسی جبری شامل طیفی از احساس هاست.اغلب هیجانها بصورتی آشفته احساس میشوند.اگر پاسخ های خوشه A نشان دهنده حساسیت نسبت به مردم هستند ، اختلال شخصیت وسواسی جبری ، حساسیت نسبت به احساس ها را منعکس میکند.

 

۵-تشخیص های گذرا محور دو در خوشه C

 

دو اختلال شخصیت افسرده و منفعل پرخاشگر به عنوان تشخیص های رسمی در DSM4 ذکر نشده اند ، اما در پیوست مطرح شده اند.

 

-اختلال شخصیت افسرده

 

یکی از ساده ترین موارد اختلال شخصیت محور دو از نظر درمان و یکی از پاسخگو ترین اختلال ها به روان درمانی پویشی کوتاه مدت  در نظر گرفته میشود.

 

عاطفه هراسی اساسی شامل احساس های مثبت نسبت به خود ، بویژه مراقبت از خود است.

 

-اختلال شخصیت منفعل پرخاشگر

 

بیماران مبتلا به این اختلال تا حد زیادی بطور ناهشیار اعمال خود را انجام می بنابراین تعریف اختلال مشکل است و ملاکها در ابزارهای گزارش شخصی اغلب تحریف عاطفه هراسی اولیه در این اختلال ، تعارض پیرامون خشم است.


 

ه-نتیجه : تمرکز بر عاطفه هراسی که شالوده تشخیص ها قرار میگیرند.

روان درمانی پویشی کوتاه مدت، طبقه بندی های تشخیصی را به عنوان نقطه شروع روان درمانی در نظر نمیگیرد.در عوض بسیاری از اختلال های شخصیت تعریف شده DSM را میتوان نشات گرفته از نرکیب آسیب پذیری زیستی و محتوای روان پویشی زیربنآیی فوبی های عاطفه در نظر گرفت.

 

علائم فردی با ملاکهای DSM حاکی از اضطراب Aیا دفاع هایی Dهستند که از تجربه انطباقی احساسیF جلوگیری میکنند.



 

فصل دوازدهم : خاتمه درمان

 

بیماران باید احساس خوبی درباره خاتمه درمان داشته باشند و مطمئن باشند که میتوانند منافع بدست آمده در درمان را نگه دارند و دوباره گرفتار الگوهای قدیمی نشوند.

 

ختم درمان نباید بصورت ناگهانی انجام شود و تعداد جلسات به یکبار در دو هفته و یا بیشتر کاهش داده شود تا زمانی که بیماران بتوانند به تنهایی نتایج درمانی را حفظ کنند.

 

مقیاسی مهم برای ارزیابی کارآمدی درمان ، توانایی افزایش یافته بیماران در لذت بردن از زندگی است.

 

تصور خاتمه درمان برای اکثر بیماران اگرچه نه همه آنها ، میزان قابل ملاحظه ای اضطراب به همراه خواهد داشت.

 

تغییر فرایندی خطی نیست ، در این فرایند گاهی رو به جلو گاهی رو به عقب حرکت میکنیم و گاهی مراحل را از نو شروع میکنیم.بیماران باید آماده رویارویی با مشکلات بالقوه در آینده باشند.

حفظ تغییرات رفتاری را میتوان با جلسه های پیگیری با فاصله هر ۴یا ۶ هفته یکبار تا زمانی که بیماران توانایی حفظ آنها را به تنهایی داشته باشند کنترل کرد.

 

معمولا بیمارانی که تغییرات سریع و چشمگیری را در الگوهای رفتاری نشان میدهند به جلسات حمایتی نیاز پیدا خواهند کرد زیرا احتمال بازگشت به الگوهای قبلی در این بیماران رایج است.

 

بعد از سنجش تغییرات با کمک بیمار از او میخواهیم به ارزیابی علل تغییرات بپردازد.

 

بسیار مهم است نزدیک به پایان درمان ، علاوه بر ارزیابی و توجیه تغییرات بوجود آمده ، بر احساس های مثبت ناشی از آن تغییرات نیز تمرکز بسیاری از بیماران، در مورد احساس افتخار نسبت به دست آوردها یا خوشی ناشی از موفقیتها، دچار شرم میشوند.

 

علاوه بر ثبت و بزرگ داشت تغییرات مثبت درمان آیا بیمار میتواند دلسردی هایش را نیز به همان خوبی منافع درمان بطور کامل و صریح بیان کند .

 

بررسی طیف کامل احساس های بیمار نسبت به درمانگر 

بیمار باید بتواند احساس های مثبت خود درباره درمانگر را بیان کند.

 

بسیاری از درمانگران معتقدند که ابراز علاقه درمانگر ، پس از ابراز علاقه بیمار میتواند بسیار پر مفهوم باشد. اگر این ابراز احساس  بصورتی حرفه ای و با رعایت مرزهای مشخص انجام شود بسیار شفابخش خواهد بود.البته احساس های اصیل درمانگر باید بیان شوند.

 

ضمنا بسیار مهم است بیمار بتواند احساس های منفی خود را نیز بیان کند.

 

نیاز بیمار به سوگواری برای فقدان درمان در جلسات انتهایی باید مورد توجه قرار بگیرد 

 

در مرحله آماده سازی برای خاتمه درمان ، بیماران نیاز دارند که هم به دلیل ماهیت ذاتی و هم به دلیل ادامه زندگی علی رغم همه مسائل موجود ، شبکه حمایتی بوجود آورند.در نهایت ظرفیت برقراری و حفظ روابط حمایتی ، به اندازه خاطرات حمایتی و گرم از درمانگر مهم است.

روان شناسی نگرش...
ما را در سایت روان شناسی نگرش دنبال می کنید

برچسب : درمان,عاطفه,هراسی,فصلو, نویسنده : ravanshenasinegaresh2 بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1396 ساعت: 22:09